نگاهی به مقوله سیاست گذاری
سیاست روش کلی، رهنمود و تدبیر برای نیل به اهداف و اداره امور میباشد و چارچوبی ذهنی است که راهبرد(استراتژی) در قالب آن شکل میگیرد.
در ادبیات رایج (سیاست) به دو معنای کلی استعمال میشود:
1-به معنای علم (سیاست)POLITICS
2- به معنای تدبیر، مهارت، راه حل مساله، و مشکل برای رسیدن به هدف و...Policy .در بحث سیاست گذاری مفهوم Policy مدنظراست.
وقتی سیاست به معنای Policy بکار رود و به صورت یک فرآیند، به آن سیاست گذاری اطلاق میگردد. بنابراین سیاستگذاری فرآیندی است که منجر به استفاده بهینه ازکلیه منابع برای رسیدن به اهداف موردنظر میشود.
واژه فرایند گویای وجود مراحل است. پس برای سیاست گذاری ، مراحلی باید طی شود و تعیین مراحل و نحوه ی چینش و تقدم و تاخر آن «مدل = الگو» سیاست گذاری را به وجود می آ ورد.
سیاستهای ناشی از فرایند سیاست گذاری ناظر به نحوه و چگونگی دست یابی به اهداف میباشند بر این مبنا سیاست=Policy ماهیت روشی=Methodic و ماهیت طریقه یا راه =Way دارد.
نکتهی دیگر اینکه در دل مفهوم سیاست و سیاست گذاری، « تصمیم» و «تصمیم گیری» نهفته است و هر تصمیمی، ناظر بر یک انتخاب است. ماهیت و جوهرهی اصلی تصمیم گیری«انتخاب» است.
هر سیاست بیانگر یک تصمیم است و هر تصمیم بیانگر یک انتخاب و واژه انتخاب بیانگر وجود چند راه و یا چند گزینه است.
بنابراین اتخاذ هر سیاستی بیانگر تصمیم و انتخاب است که باعث خروج از تحیر و سرگردانی میشود.
لازمه هر انتخابی «اطلاعات» میباشد. اطلاعات در مرکزیت هر انتخاب، تصمیم و سیاست گذاری قراردارد. در اهمیت اطلاعات همین بس که تصمیم گیر( مدیر، فرمانده، سیاست گذار و...)بدون داشتن اطلاعات، همانند کوری است که در شب راه می پیماید.
باید به یاد داشت که انتخاب، تصمیم، سیاست و هدف در خلاء نیست بلکه در یک محیط و متاثر از محیط است.
بنابراین شرط اولیه و ضرورت انکارناپذیر در هرسیاستگذاری شناخت و تحلیل محیط و متاثراز محیط است. هرسطحی از سطوح سیاست گذاری متناسب با همان سطح محیطی در تعامل با محیط های خارجی و عوامل داخلی میباشد.
معمولا در بررسی های محیطی به شناخت عوامل محیطی یعنی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید می پردازند و سپس در تحلیل محیطی به قابلیت، توانمندیها وآسیب پذیری ها میرسند.
شناخت محیطی در تعیین اهداف هم موثر است، خصوصا آن که هر چه از سطوح عالی اهداف به سوی اهداف پایین تر میآییم، تاثیر پذیری از عوامل محیطی هم بیشتر میشود.
تا اینجا میتوان نتیجه گرفت؛ در بحث سیاست و سیاست گذاری حداقل باید به هفت مفهوم توجه ویژه داشت: محیط، هدف، راه و روش، فرایند تصمیم، انتخاب و اطلاعات.
الف- محیط
ب- هدف
ج- راه و روش
د- فرآیند
ه- تصمیم
و- انتخاب
ز- اطلاعات
فرآیند سیاست گذاری:
باتوجه به مطالبی که در مفهوم سیاست گذاری گفته شد، وقتی «سیاست» در قالب فرآیند در میآید «سیاست گذاری» شکل میگرد. کلمه فرآیند از وجود مراحل و گام ها و تقدم و تاخر بین آنها حکایت میکند. بیان این مراحل و گام ها با رعایت تقدم و تاخر و الویت منطقی، الگو(مدل) سیاست گذاری را به وجود می آورد.
با عنایت به مفاهیم مرتبط باسیاست و سیاست گذاری، فرآیند سیاست گذاری و گام و مراحل اصلی آن عبارتند از:
1-هدف گذاری و یا طرح مساله (در موارد مربوطه)
2-شناخت محیط/ تحلیل محیطی
3-جستجو گزینههای ممکن
4- ارزیابی گزینهها
5- انتخاب گزینهی مناسب یا مطلوب
6-به کارگیری و اجرا
7- ارزیابی و اصطلاح (شروع مجدد چرخهی مذکور)
نظر به اینکه جوهرهی سیاست گذاری، «تصمیم گیری» است، لذا فرآیند سیاست گذاری، بسیار شبیه فرایند« تصمیمگیری» و الگوی آن است.
در اکثر الگوهای تصمیم گیری این مراحل اصلی ذکر شده است:
_ طرح موضوع یا مساله
_ راه حل ها و یا گزینهی ممکن
_ انتخاب گزینهی مطللوب
_ اجرا
منبع:http://www.vvnia.blogfa.com/post/63/