"محمدرضا مرکزی"

مشخصات بلاگ
"محمدرضا مرکزی"

اقتصاد را از این نگاه بخوانید...

نویسندگان

۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۳۲ ب.ظ

مواسات در شرایط کرونایی

تعریف مواسات در دوران کرونایی

تعریف و اهمیت مواسات چیست؟ مواسات در لغت به معنى کمک کردن به یکدیگر است. همدردى با دیگران و شریک ساختن آنان در بهره‌گیری از مواهب زندگى، از آن جهت که نوعى درمان و اصلاح اجتماعى است، «مواسات» نامیده می‌شود. در اسلام به‌اندازه‌ای دربارۀ مواسات تأکید شده است که مى‌توان آن را به‌عنوان یک قانون اخلاقى معرفى کرد.

مواسات در فرهنگ اسلامی و سیره نبوی از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است، از نظر حضرت رسول (ص) تکافل و یاری کردن برادران دینی و اهتمام به امور آنان و مواسات با ایشان از والاترین عبادت‌ها و نشانه کمال بندگی حق است تا آنجا که ایمان حقیقی را در گرو مواسات می‌داند و می‌فرماید: من واسی الفقیر و النصف الناس من نفسه فذلک المؤمن حقاً. کسی که با فقیر مواسات کند و با مردم از جانب خود انصاف نماید، او مؤمن حقیقی است.

وی می‌گوید: در دین اسلام به مسلمانان توصیه شده است که غافل از یاد نیازمندان جامعه نبوده و آنان را فراموش نکنند،مومنین را به کمک کردن و مهرورزى با هم و مواسات با نیازمندان و عطوفت با یکدیگر تشویق و ترغیب نموده است.

کارشناس فقه مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی با بیان اینکه انفاق مصداق بارز مواسات، ادامه می‌دهد: راز اینکه اسلام در مورد انفاق تأکید فراوان کرده است، این است که می‌خواهد همه امت مسلمان با هم برادر و همدل باشند و در مشکلات و گرفتاری‌ها یار و غمخوار هم باشند و به مواسات با یکدیگر بیندیشند.

پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند:ما اصبح و لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم . کسی که صبح کند و در اندیشه برآوردن نیازهای مسلمانان نباشد، مسلمان نیست.بر اساس این حدیث شریف، در اندیشه نیازهای دیگران بودن، گره گشودن از کار مردم جامعه و خدمت به دیگران از وظایف اساسی هر مسلمانی است.

پیامبر اکرم (ص) در حدیث دیگری می‌فرمایند:ما آمن بالله من بات شبعان و جاره جائع.[2]کسی که سیر بخوابد در حالی که همسایه او گرسنه باشد، به خداوند ایمان نیاورده است.

وی می‌افزاید: شایان‌ذکر است که پیامبر اکرم (ص) این روایت‌ها و نظایر آن را در روزگاری می‌فرمودند که بیشتر مسلمانان به‌سختی می‌توانستند معاش خود را فراهم کنند و برخی با زحمت و رنج فراوان در شبانه‌روز یک وعده غذا تهیه می‌کردند. بیان این روایت‌ها برای آن است که مسلمانان در چنین شرایط سختی هم به فکر دیگران باشند. در اسلام خودخواهی، خودمحوری و خودنگری وجود ندارد و این خصوصیات با مسلمانی سازگار نیست.

مرحوم مجلسی (ره) در مجموعه شریف بحارالانوار از حضرت علی (ع) این‌گونه نقل می‌کند: ان الله یحب المرء المسلم الذی یحب لاخیه، یحب لنفسه و یکره له ما یکره لنفسه.[3] همانا خداوند مسلمانی را دوست دارد که آنچه برای خود دوست دارد، برای برادرش هم می‌پسندد و آنچه را برای خود ناخوش دارد، برای او هم نمی‌پسندد. به راستی اگر همه مسلمانان این خصوصیت و ویژگی اخلاق را در خود به وجود آورند، پدیده‌های ناپسندی همچون رباخواری، گران‌فروشی، رشوه‌خواری و سایر گناهان از جامعه رخت برمی‌بندد. اجرای قانون مواسات در اسلام بسیار اهمیت دارد. شاید بیش از هزار روایت و صدها آیه درباره اجرای قانون وارد شده است.

حجت‌الاسلام صالحی درباره تقسیم انفاق از جهت حکم شرعی بیان می‌کند: انفاق از جهت حکم شرعی نیز به انفاق واجب   و مستحب و حرام قابل تقسیم است.انفاق واجب طیف گسترده‌ای از واجبات مالی، مانند زکات، خمس، کفارات مالی، اقسام فدیه و نفقات واجب را شامل می‌شود ؛ به‌عنوان مثال، زکات از مصادیق بارز انفاق واجب است که مفسران در ذیل برخی آیات مربوط به زکات و انفاق از جمله آیه 3 سوره بقره:«و مِمّا رَزَقنـهُم یُنفِقون» و آیه «والَّذینَ یَکنِزونَ الذَّهَبَ والفِضَّةَ ولا یُنفِقونَها فی سَبیلِ اللّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم» این نکته را یادآور شده‌اند.

وی می‌گوید: از موارد دیگر انفاق‌های واجب پرداخت خمس است: «واعلَموا اَنَّما غَنِمتُم مِن شَیء فَاَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ» نفقه مصداق دیگر، واجب زوجه و فرزندان است که بر عهده زوج گذارده شده: «و عَلَی المَولودِ لَهُ رِزقُهُنَّ وکِسوَتُهُنَّ بِالمَعروف» و نیز کفارات  مالی؛ مانند کفاره سوگند، افزون بر این، گاه در موارد ضروری به دلایلی انفاق، واجب می‌شود؛ مانند تأمین هزینه جهاد که آیه 195 سوره بقره: «و اَنفِقوا فی سَبیلِ اللّهِ و لا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَی‌التَّهلُکَة... » در این باره نازل شده است یا رفع دیگر نیازهای ضروری جامعه؛ مانند ساختن راه‌ها، پل‌ها، مدارس، مساجد و جز این‌ها که برخی انفاق در این موارد را مصداقی از انفاق‌های واجب در آیه 34 سوره توبه دانسته‌اند.

کارشناس فقه مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی تصریح می‌کند: از مصادیق انفاق مستحب، صدقه مستحب است که برخی آیات انفاق را ناظر به آن دانسته‌اند؛ از جمله: مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا.. ؛ همچنین مراد از انفاق را در آیات متعددی اعم از انفاق واجب و مستحب ذکر کرده‌اند؛ از جمله آیات 3 و 270 سوره بقره؛ مصادیقی از انفاق حرام نیز در قرآن کریم تصریح شده است؛ مانند انفاق مشرکان در راه معصیت خداوند اِنَّ الَّذینَ کَفَروا یُنفِقونَ اَمولَهُم لِیَصُدّوا عَن سَبِیلِ اللّهِ...»

وی درباره آثار انفاق می‌گوید: انفاق کردن در راه خدا و رفع حاجت نیازمندان آثار و برکاتِ فردی و اجتماعی متعددی در بر دارد. این آثار اعم از مادی و معنوی و دنیوی و اخروی است. برخی از مهم‌ترین آثار انفاق از دیدگاه قرآن کریم عبارت است از تزکیه و طهارت نفس؛ انفاق موجب پاک شدن نفس از بسیاری از رذایل اخلاقی است؛ چنان‌که وجود این ویژگی برای زکات دادن که خود گونه‌ای از انفاق به شمار می‌رود، تصریح شده است: «خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم و تُزَکّیهِم بِها وصَلِّ عَلَیهِم... »؛ همچنین مفسران مراد از «یَتَزَّکی» را در آیه 18 سوره لیل پاک شدن انفاق کننده از گناهان و طهارت نفس او دانسته‌اند، دنیا دوستی، مال دوستی و بخل از جمله رذایلی است که با انفاق کردن از انسان دور می‌شود.

صالحی با بیان اینکه آرامش روحی از دیگر آثار انفاق است، ادامه می‌دهد: پیامد دیگر انفاق، آرامش روحی انفاقگر در دنیا و آخرت است: «اَلَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِ‌اللّهِ... لا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنون» خوف»   را نگرانی از آینده و   حزن را ناراحتی و اندوه از گذشته معنا کرده‌اند، به نظر شماری از مفسران مراد از «تَثبیتـًا مِن اَنفُسِهِم» در آیه 265 سوره بقره آرامشی است که پس از انفاق برای انفاق کننده و انفاق شونده و در پی آن برای جامعه حاصل می‌شود.

وی با اشاره به جبران و افزایش اموال تصریح می‌کند: خداوند کمبود مادی را که بر اثر انفاق در مال انفاق کننده پدید می‌آید، جبران می‌کند: «و ما اَنفَقتُم مِن شَیء فَهُوَ یُخلِفُهُ»مفسران مراد از «یُخلِفُه» را در این آیه جبران مادیِ اموال در دنیا یا ثواب و پاداش اخروی دانسته‌اند. آیه 272 سوره بقره نیز همین‌گونه تفسیر شده است و ما تُنفِقوا مِن خَیر یُوَفَّ اِلَیکُم...» خداوند افزون بر جبران سرمایه انفاق شده، گاه چند برابر آن را به انفاق‌گر می‌دهد: «مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا فَیُضـعِفَهُ لَهُ اَضعافـًا کَثیرَةً واللّهُ یَقبِضُ و یَبصُـطُ» مراد از«واللّهُ یَقبِضُ و یَبصُـط» این است که قبض و بسط روزی به دست خداست و او توانایی آن را دارد که در عوض آنچه از مال انفاق کننده کم می‌شود چند برابر آن را بدهد؛ چنان‌که آیه 268 سوره بقره نیز به این مطلب اشاره دارد.

کارشناس فقه مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی با اشاره به تقریب به خداوند به عنوان اثر دیگر انفاق تصریح می‌کند: به تصریح آیات قرآنی خداوند انفاق‌گران را دوست دارد. انفاق موجب قرب و نزدیکی انسان به خدا می‌شود: «ومِنَ الاَعرابِ مَن... و یَتَّخِذُ ما یُنفِقُ قُرُبـت عِندَ اللّهِ... اَلا اِنَّها قُربَةٌ لَهُم»

وی از امنیت اجتماعی به عنوان دیگر اثر انفاق یاد می‌کند و می‌گوید: از جمله آثار خوشایند گسترش انفاق در جامعه، نقش مهم آن در گسترش امنیت و سلامت جامعه است، آن‌چنان که آن را از لوازم حیات اجتماعی شمرده‌اند. گاه این ویژگی انفاق را از آیه 38 سوره محمد برداشت کرده‌اند.

به گزارش تسنیم، با توجه به مطالب فوق بجاست هر یک از ما به مقدار وسع و توان خود در جهت مواسات و همدلی حرکتی انجام داده و سهم خود را نسبت به این قانون و تکلیف الهی ایفا کنیم.

 

-------------------------------------------------------------

معناشناسی مواسات
مواسات، اصطلاحی ناظر به سبک زندگی اسلامی و از مهم‌ترین وظایف اخلاقی و عاطفی انسان و به معنای همراهی کردن و کمک کردن به برادر مؤمن در همه‌ی امور است.

به لحاظ لغوی و در زبان عربی، این واژه «مؤاسات» است و معنای آن ناظر به وضعیتی است که آدمی، بخشی از مال خویش را در اختیار نیازمندی قرار دهد و او را در استفاده از مال خود، مساوی با خود و شریک قرار دهد .ابن‌منظور، لسان العرب، ج ۱/ ذیل واژه‌ی آسی

در تحلیلی از کاربرد مواسات در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) اینچنین به دست می‌آید که کمک کردن به دیگران، سه مرتبه و درجه دارد: یک. کمک کردن به نیازمندان از اضافه بر نیاز خود؛ این نوع از کمک کردن، با توجّه به چگونگى آن به «انفاق»، «اهدا»، «صدقه» و «سخا» و امثال آن نامبردار است؛ دو. ناظر به وضعی که وُسع ما کفاف نیازهای‌مان را می‌دهد؛ وقتی از حدّ کفاف و از آنچه به اندازه‌ی نیازمان به افراد نیازمند کمک می‌کنیم، با آنها در مشکلاتشان شریک شده‌ایم؛ به این بخشش و همدلی و غمخواری «مواسات» گفته می‌شود؛ سه. واگذار کردن همه‌ی آنچه خودمان به آن نیازمندیم و بدان محتاجیم؛ این بالاترین مرتبه‌ی کمک کردن به دیگران و از بالاترین ارزش‌هاى اخلاقى است که به آن «ایثار» می‌گویند (نک‌ : ری‌شهری، حکمت‌نامه‌ی پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، ۱۳۸۶: ۵۸-۶۳.
اهمیت و جایگاه «مواسات» از جنبه‌های مختلفی در نظام‌واره‌ی فکری رهبر انقلاب قابل پی‌جویی است:

مواسات به‌مثابه‌ نظام‌سازی
از مهم‌ترین وجوه کاربرد مساوات در این نظام‌ اندیشه، نقش آن در تحقق اهداف عالی و اصلی نظام اسلامی است. همواره «رستگاری و سعادت انسان» و «تحقق عدالت و اقامه‌ی قسط» از زمره‌ی مهم‌ترین آرمانها و اهداف نظام اسلامی هستند.

«عدالت، شعار اصلى و هدف بزرگ انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى بوده و هست.» (در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری، ۸۴/۵/۱۲)

«نظام مقدس جمهوری اسلامی هدف اصلی خود را ایجاد جامعه‌ی عادلانه قرار داده است.» (در دیدار مردم شهرستان رفسنجان، ۱۳۸۴/۲/۱۸)

«قطعاً عدل هدف است، منتها این هدف میانی است؛ هدف نهایی عبارت است از رستگاری انسان.» (بیانات در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی، ۱۳۸۹/۹/۱۰)

بر همین اساس است که مواسات، از تکالیف دشوار و مهمّ مؤمنین معرفی و شناخته شده است؛ چراکه سهم بزرگی در تحقق اهداف عالی نظام اسلامی، از جمله در تحقق عدالت و رفع فقر در جامعه دارد.

«علاج فقر به شکل اصولی در هر جامعه‌ای، از راه استقرار عدالت اجتماعی و نظام عادلانه در محیط جامعه است، تا کسانی که اهل دست‌اندازی به حقوق دیگرانند، نتوانند ثروتی را که حقّ همگان است، به سود خود مصادره کنند. این یک وظیفه دولتی و حکومتی است؛ اما مردم هم به نوبه خود وظیفه سنگینی بر دوش دارند. اجرای برنامه‌های اجتماعی فقط در بلندمدّت و میان‌مدّت و بتدریج امکان‌پذیر است اما نمیشود منتظر ماند تا برنامه‌های اجتماعی به ثمر برسد و شاهد محرومیت محرومان و فقر گرسنگان در جامعه بود. این وظیفه خودِ مردم و همه کسانی است که میتوانند در این راه تلاش کنند.

همه باید خود را موظّف به مواسات بدانند. مواسات یعنی هیچ خانواده‌ای از خانواده‌های مسلمان و هم‌میهن و محروم را با دردها و محرومیتها و مشکلات خود تنها نگذاشتن؛ به سراغ آنها رفتن و دست کمکرسانی به سوی آنها دراز کردن. امروز این یک وظیفه جهانی برای همه انسانهایی است که دارای وجدان و اخلاق و عاطفه انسانی هستند؛ اما برای مسلمانان، علاوه بر این‌که یک وظیفه اخلاقی و عاطفی است، یک وظیفه دینی است.» (خطبه‌های نماز عید فطر، ۱۳۸۱/۹/۱۵)

مواسات به‌مثابه امر اخلاقی و هویتی
در نظام فکری رهبر انقلاب، نسبتی وثیق و بنیادی میان اخلاق و هویّت جامعه وجود دارد. ازنظر ایشان: «هویت‌ حقیقی جامعه، هویت‌ اخلاقی‌ آنها است؛ یعنی درواقع سازه‌ی اصلی برای یک اجتماع، شاکله‌ی اخلاقی‌ آن جامعه است و همه‌چیز بر محور آن شکل میگیرد.» (در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، ۱۱/ ۰۹/ ۱۳۸۳)

مواسات، به‌مثابه امر اخلاقی، محور مهمّ دیگری است که در نظام‌واره‌ی فکری رهبر انقلاب مورد توجه است:

«روایتی از حضرت أبی عبدالله علیه‌السّلام است؛ و روایت دیگری هم هست که آن روایت دوم بیشتر مورد توجه من بود؛ اما هر دو روایت را می‌خوانم. روایت اول از حضرت أبی جعفر علیه‌السلام است؛ حضرت باقر سلام‌الله علیه فرمود: «ثلاث مِن أشدّ ما عمل العباد»؛ سه‌چیز هست که جزو تکالیف بسیار مهم و دشوار مؤمنین است؛ کارهای سخت. یکی «انصاف المؤمن من نفسه»؛ این‌که انسان در قبال دیگران انصاف به خرج بدهد. یعنی آن‌جائی که امر دائر می‌شود بین این‌که حق را به‌خاطر خود زیر پا بگذارد یا خود را به‌خاطر حق زیر پا بگذارد، این دومی را انجام بدهد. آن‌جائی که حق به طرفِ مقابل هست و شما حق ندارید، منصفانه حق را به او بدهید. خودتان را اگر چنانچه موجب کوچک شدن و زیر پاگذاشتن است، زیر پا بگذارید. این کار سختی است اما کار مهمی است. امام باقر می‌گوید این جزو مهم‌ترین کارهاست؛ البته سخت است و هیچ کار خوب و بزرگی بدون سختی که امکان ندارد. دوم «و مواساة المرء اخاه»؛ مواسات ورزیدن با برادر مؤمن. مواسات با مساوات فرق دارد؛ برابری نیست. مواسات یعنی همراهی کردن و کمک کردن به برادر مؤمن در همه امور. انسان وظیفه بداند؛ کمک فکری، کمک مالی، کمک جسمانی، کمک آبروئی. این مواسات است. سوم «و ذکرالله علی کل حال»؛ در همه حال ذاکر خدای متعال باشد. ذکر این است.

آن‌وقت حضرت باقر در همین روایت، «ذکر الله علی کل حال» را معنا کرده‌اند: «و هو أن یذکر الله عزّوجل عند المعصیة یهمّ بها»؛ وقتی که می‌رود به سمت معصیت، ذکر خدا او را مانع بشود. ذکر؛ یاد کند خدا را و این معصیت را انجام ندهد؛ انواع معاصی را؛ خلاف واقع گفتن، دروغ گفتن، غیبت کردن، حق را پوشاندن، بی‌انصافی کردن، اهانت کردن، مال مردم را، مال بیت‌المال را، مال ضعفا را تصرف کردن یا درباره آن‌ها بی‌اهتمامی به خرج‌دادن. این‌ها گناهان گوناگون است. در همه این‌ها انسان توجه کند به خدا؛ ذکر خدا مانع بشود از این‌که انسان به سمت این گناه برود.» (دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام‌؛ ۱۳۸۶/۰۶/۳۱)

مواسات به‌مثابه درس تاریخی
در منظومه‌ی فکری رهبر انقلاب، همواره فصل مهمی از مباحث ایشان درباره‌ی «درس‌ها و عبرت‌های تاریخی» متمرکز است و در میان درس‌ها و عبرتهای تاریخی، تحلیل قیام عاشورا و محورهای مهم و درس‌آموز آن برای امروز و آینده‌ی انقلاب اسلامی، نکته‌ای مهم و حیاتی است. در این مباحث، مواسات، یکی از درس‌های قیام عاشورا است.

«بحث درسهای عاشورا است که یک بحث زنده و جاودانه و همیشگی است و مخصوص زمان معیّنی نیست. درس عاشورا، درس فداکاری و دینداری و شجاعت و مواسات و درس قیام لله و درس محبّت و عشق است.» (خطبه‌‌های نمازجمعه، ۱۳۷۷/۲/۱۸)

مواسات به‌مثابه سبک زندگی
تحقق ارزش‌ها و آرمانهای اسلامی در ساحت زندگی واقعی و روزمره و توجه به الگوهای واقعی در متن زندگی، محور مهمّ دیگری در نظام اندیشه‌ی رهبر انقلاب است؛ این محور، همواره با مباحث نظام‌سازی و شرایط حاکم بر نظام مردم‌سالاری اسلامی پیوند خورده است.

«اسلام به ملتها استقلال و آزادی میدهد؛ هم آزادی در محیط زندگی خودشان - آزادی از قدرتهای دیکتاتور و مستبد، آزادی از خرافات و جهالتها، آزادی از تعصّبهای جاهلانه و کج فکری‌ها - و هم آزادی از کمند قدرت اقتصادی و فشار سیاسی استکبار. اسلام به ملتها رفاه و پیشرفت اقتصادی همراه با عدالت اجتماعی هم میدهد. آن پیشرفت اقتصادی که فاصله بین طبقات مردم را زیاد کند، مورد نظر اسلام نیست. آن نسخه اقتصادی که امروز کشورهای غربی برای مردم دنیا می‌پیچند و ارائه میدهند که طبقاتی را مرفّه میکند و رونق اقتصادی را بالا میبرد و به قیمت ضعیف شدن و فقیر شدن و زیر فشار قرار گرفتن طبقاتی از جامعه تمام میشود؛ این را اسلام نمی‌پسندد. رفاه اقتصادی همراه با عدالت، همراه با روح مواسات و همراه با روح برادری، باز در سایه اسلام به‌دست می‌آید.» (در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، ۱۳۷۸/۳/۱۲)

 مواسات به‌مثابه سبک زندگی مهدوی
تحقق مواسات، هم به‌مثابه نظام‌سازی و هم به‌مثابه امر اخلاقی و هویتی و ناظر به سبک زندگی اسلامی، اوج و نهایتی دارد که آن اوج، در دوره‌ی ظهور امام زمان (علیه السلام) محقق خواهد شد.

«حکومت‌ الهی‌ حضرت‌ بقیةالله‌ (ارواحنا فداه‌) حکومتی‌ است‌ که‌ در آن‌ مقررات‌ حاکم‌ بر مردم‌، خواست‌ آمریکا و دیگر قدرتهای‌ زورگوی‌ شرق‌ و غرب‌ نیست‌، بلکه‌ حکومت‌ عدالت‌، مواسات‌ و مساوات‌ و حکومت‌ معنویت‌ و فضیلت‌ است‌.» (در سالروز میلاد امام زمان (عج)، ۱۳۷۳/۱۰/۲۷)

«عدّه‌ای هستند که در این شرایط و در این اوضاع حقیقتاً زندگی‌شان بسختی قابل گذران است و نمیتوانند زندگی معمولیِ عادیِ خودشان را اداره کنند؛ مردمی که دستشان باز است و توانایی دارند بایستی در این زمینه فعّالیّت وسیعی را شروع کنند. در صلوات شریف «شَجَرَةُ النُّبُوَّة» میخوانیم: وَ ارزُقنی مُواساةَ مَن قَتَّرتَ‌ عَلَیهِ مِن رِزقِکَ بِمَا وَسَّعتَ عَلَیَّ مِن فَضلِکَ ... وَ اَحیَیتَنی‌ تَحتَ‌ ظِلِّک؛ یعنی این یکی از کارهای لازمی است که بایستی انجام بگیرد؛ بخصوص که ماه رمضان در پیش است. ماه رمضان، ماه انفاق است، ماه ایثار است، ماه کمک به مستمندان است؛ چه خوب است که یک رزمایش گسترده‌ای در کشور به وجود بیاید برای
 مواسات و همدلی و کمک مؤمنانه به نیازمندان و فقرا که این اگر اتّفاق بیفتد، خاطره‌ی خوشی را از امسال، در ذهنها خواهد گذاشت. ما برای اینکه ارادتمان به امام زمان ثابت بشود، بایستی صحنه‌ها و جلوه‌هایی از جامعه‌ی مهدوی را خودمان به وجود بیاوریم که عرض کردیم، جامعه‌ی مهدوی، جامعه‌ی قسط و عدل است و جامعه‌ی عزّت است، جامعه‌ی علم است، جامعه‌ی مواسات و برادری است؛ اینها را بایستی ما در زندگی خودمان تحقّق ببخشیم، به قدر امکان خودمان؛ این ما را نزدیک میکند. (۱۳۹۹/۱/۲۱)

در فرآیند ایجاد یک گفتمان در جامعه و در بسیاری موارد، حرکت اولیه از سوی نخبگان آغاز میشود، اما این حرکت اولیه، از یکسو با وقایع و زمینه‌ها و حوادث مقارن و پیش از خود، متباین نیست و با آنها نسبتی دارد و از سوی دیگر، نقش مردم و پذیرش و همراهی آنها، نقشی اساسی و کلیدی است.

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR

---------------------------------------------------------------------

مفهوم مواسات
مواسات یعنى به یکدیگر یارى رساندن, به عبارت دیگر, شریک کردن دیگران در نتیجه و حاصل تلاشهاى خود. اگر آدمى عقل, علم, ثروت و آبرو و اعتبارى دارد, درست است که مالک آنهاست, اما باید با آنها خلاهاى فردى و شکافهاى اجتماعى را پر کند و بدین ترتیب, هر لحظه در حال گره گشایى از مردم و جامعه باشد و با این کار, براى خود رشد روحى و تکامل معنوى و تزکیه باطنى کسب کند.
اسلام, همان طور که دین مواسات است, دین مساوات نیز هست, بدین معنا که در همه تار و پود آن, این قانون, جلوه گرى مى کند; یعنى در بخشش مال, در قانون گذارى, در اجراى قانون, در تعلیم و تربیت و حکومت دارى, فقط فرد یا گروه خاص و منافع آنها مطرح نیست, بلکه به کل اجتماع نگریسته مى شود. هر چیز را که براى خود طلب مى کنیم براى دیگران هم بخواهیم, قانون را براى همه اجرا کنیم و هیچ کس ـ حتى نزدیک ترین افراد خود را هم ـ استثنا نکنیم, این معناى قانون مساوات است.
پیامبر بزرگ اسلام(ص) به این قانون, بسیار پاىبند بود و به هیچ روى درباره آن تسامح نمى کرد, در این خصوص, داستانهاى زیادى وجود دارد ولى براى نمونه به یکى از آنها اشاره مى کنیم:
زنى دزدى کرده بود, اطرافیان او دائما خدمت پیامبر(ص) رفت و آمد مى کردند که آن زن حد نخورد و به پیامبر مى گفتند: اگر شما به این زن حد جارى سازید, به شخصیت طایفه و قبیله ما لطمه خواهد خورد. پیامبر(ص) با متانت و وقار پاسخ مى فرمودند که: حد خدا باید جارى شود و در این مورد فرقى بین زن و مرد, کوچک و بزرگ, مسوول و غیر مسوول وجود ندارد. با وجود این توضیحات پیامبر, باز افراد آن قبیله, اصرار به عفو داشتند, تا این که پیامبر(ص) عصبانى شده فرمودند:اگر فاطمه هم این کار را مى کرد, حد خدا را بر او جارى مى کرد

از این نمونه ها بسیار است که پیامبر(ص) یا حضرت على(ع) در دوران حکومت خود, در اجراى قانون مساوات, میان عالى و دانى و مسوول و غیر مسوول, تفاوت نمى گذاشتند. داستان گردن بند امانتى حضرت زینب(س) از بیت المال و خروش مولا على(ع) هم مشهور و خود نشان گر پرهیز از خودگرایى است.
همه مى دانیم که حضرت فاطمه صدیقه ـ سلام الله علیها ـ معصوم و از خطا و اشتباه مصون است, اما این سخن پیامبر, حاکى از آن است که باید مردم اجتماع را به یک چشم نگریست و از خودگرایى پرهیز کرد.

مواسات در قرآن
قرآن کریم به ((مواسات)) پافشارى بسیارى دارد و در آیات زیادى, مومنان را به رعایت این قانون و به کاربندى آن در تمامى صحنه هاى فردى و اجتماعى, توصیه کرده است, در این جا بعضى از آنها را یادآور مى شویم:
هدى للمتقین الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون;(1) این کتابى است که پرهیزگاران را راهنماست: آنان که به غیب ایمان مىآورند و نماز مى گزارند و از آنچه روزىشان داده ایم انفاق مى کنند.

در این آیه شریفه, خداوند متعال پرهیزگاران را با نشانه هایى معرفى مى کند: ایمان به غیب, اقامه نماز و انفاق. آرى, متقى کسى است که از نعمتهایى که خداوند سبحان بدو عطا فرموده انفاق و دیگران را در آنها سهیم مى کند به قول سعدى:
نیم نانى گرخورد مرد خدا
بذل درویشان کند نیم دگر
مومن, خودگرا و خودبین نیست بلکه همیشه نیم نگاهى هم به مردم و اجتماع, اقوام وخویشان,همسایگان و نزدیکان دارد.

2-لینفق ذوسعه من سعته و من قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله;(2) هر مالدارى از مال خود نفقه دهد و کسى که تنگدست باشد از هر چه خدا به او داده است نفقه دهد.
این آیت قرآنى هر کس را به اندازه وسع و توانى که دارد به دیگرگرایى توصیه مى کند, حتى آن کس که خود مستحق است و دیگران به او کمک مى کنند باید چشم از همنوعان خود برندارد, امام صادق(ع) مى فرماید: اگر وسعى ندارى و نمى توانى شام خود را با دیگران تقسیم کنى باید با دعا و اظهار همدردى با بینوایان و گرفتاران, حس دیگرگرایى خود را بروز دهى. اندوه و درد فقیران و گرفتاران را داشتن, خود, نوعى اظهار همدردى است, اگر مسلمانى بشنود, مسلمان دیگر گرفتار و یا غصه دار است او هم باید اندوهگین و غصه دار باشد و این نشانه دیگرگرایى و مواسات است.
3.
- بسم الله الرحمن الرحیم إرایت الذى یکذب بالدین فذلک الذى یدع الیتیم ولایحض على طعام المسکین فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون الذین هم یرإون و یمنعون الماعون; به نام خداى بخشاینده مهربان, آیا آن را که روز جزا را دروغ مى شمرد دیدى, او همان کسى است که یتیم را به اهانت مى راند و مردم را به طعام دادن به بینوا وا نمى دارد, پس واى بر آن نمازگزارانى که در نماز خود سهل انگارند, آنان که ریا مى کنند و از دادن زکات دریغ مى ورزند.))
خداوند متعال در این سوره مبارکه (ماعون) مجموعه اى از عناصر انسان ساز همچون تکریم یتیم, اطعام مسکین, اقامه نماز و دادن زکات را با لحن اعجاب آورى, یادآور مى شود. مواسات و دیگرگرایى در این سوره کوچک, موج مى زند. چند آیه مختصر با لحن و خطابى عجیب, دریایى از انسان گرایى را در پیش چشم همگان مى گشاید و احساس غیرت و نوع دوستى را برمى انگیزاند. یتیمان و مسکینان هر جامعه, میدان آزمایشى براى متمولان و ثروتمندان در انفاق و رسیدگى محترمانه و شرافتمندانه اند که هر کس به اقامه نماز و پرداخت زکات, معتقد باشد, بى گمان بدان قیام خواهد کرد.
4
-الذین یکنزون الذهب و الفضه ولاینفقونها فى سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم یوم یحمى علیها فى نار جهنم فتکوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم هذا ما کنزتم لانفسکم فذوقواما کنتم تکنزون;(3) کسانى را که زر و سیم مى اندوزند و در راه خدا انفاقش نمى کنند به عذابى دردآور بشارت ده, روزى که در آتش جهنم گداخته شوند و پیشانى و پهلو و پشتشان را با آن داغ کنند, این است آن چیزى که براى خود اندوخته بودید, حال طعم اندوخته خویش را بچشید
اندوختن مال و ثروت و انفاق نکردن آن, نتایج بسیار زیان بارى براى فرد و اجتماع دارد, زیان فردى آن براى خود آن کسى است که مال را اندوخته و خست مى ورزد او با این کردار زشتش روح خویش را به ضیق و تنگى دچار مى کند و از رشد و بالندگى باز مى دارد. انسانى که آفریده شده تا تکامل یابد و هر لحظه خود را به خدا نزدیک سازد و با انفاق و بخشش به لطافت روحى و تزکیه درونى دست یابد اکنون با خست و تنگ چشمى به مرحله اى رسیده که فقط اندوخته هایش را مى شمرد و به هیچ چیز جز طلا و نقره, تجملات و زر و زیور نمى اندیشد و همین است معناى از خود بیگانگى.
اما زیان اجتماعى آن, این است که این طلا و نقره و مال و ثروت, مى توانست مسکینى را دستگیرى کند, فقیرى را به نوایى برساند, استعدادهایى را رشد دهد, توانهاى سازنده اى را از قوه به فعل درآورد و خلاصه خلاهاى بسیارى را در درون اجتماع پر کند, اما اینک در گوشه اى راکد مانده و گندابى را به وجود آورده است.
خداوند متعال در این آیه شریفه, این گونه افراد را به شدیدترین وجهى به عذاب قیامت بشارت مى دهد; عذابى که دردناک و رسواکننده است
.

ابوذر و قانون مواسات
پیامبر بزرگ اسلام(ص) اصحاب و یاران خود را به گونه اى تربیت کرده بود که به قانون مواسات شدیدا پاىبند بودند. یکى از آن اصحاب, حضرت ابوذر بود. وى غیرت دینى شگفتى داشت و گرسنگى فقیران و سیرى و اسراف زراندوزان و ثروتمندان را برنمى تافت تا جایى که در این راه حتى بر سر حاکمان ستمگر هم فریاد مى زد و خوردن را بر کامشان تلخ مى کرد. قبل از آن که او را به ((ربذه)) تبعید کنند پیش عثمان آوردند. ابوذر دید درهم و دینار فراوانى نزد خلیفه است. پرسید: عثمان, اینها چیست؟ عثمان گفت: 150 هزار دینار است, منتظرم همین مقدار دیگر هم برایم بیاورند تا به هر نحوى که خواستم مصرف کنم! ابوذر گفت: تو باید اینها را خرج مردم کنى و فقر عمومى را با آنها برطرف سازى, و سپس ادامه داد: کار تو بسیار متفاوت با کار پیامبر(ص) است, چون شبى من و سلمان به حضور پیامبر(ص) رسیدیم, دیدیم حضرت بسیار ناراحت است, سلام کردیم, حضرت جواب فرمود اما به ما تعارف نکرد, مجبور شدیم خداحافظى کنیم, صبح فردا رسول خدا به دنبال ما آمد و عذرخواهى کرد و فرمود: دیشب ده درهم نزد من بود و من مى ترسیدم فقیرى بى شام محتاج این ده درهم باشد و من بخوابم و این پولها نزد من بماند.
این روش تو و آن هم روش پیامبر(ص)! عثمان براى آن که پاسخ ابوذر را داده باشد به ((کعب الاحبار)) (یهودى تازه مسلمان شده که آیات و روایاتى فرا گرفته و آخوند دربارى شده بود و حدیث جعل مى کرد) گفت: آیا اگر کسى خمس و زکات مالش را بدهد اما باز خمره هاى زیادى از پول داشته باشد, اشکال دارد؟ کعب الاحبار گفت: نه, چون حق واجبش را که خمس و زکات است, داده است. در این هنگام, حضرت ابوذر برآشفت و با عصایى که در دست داشت محکم بر فرق کعب الاحبار کوبید و گفت: اى یهودىزاده, تو اکنون مى خواهى قرآن را تفسیر کنى. سپس ابوذر رو به عثمان کرد و گفت: تو چگونه از این آیه شریفه قرآن مى گذرى که مى فرماید: ((الذین یکنزون الذهب والفضه ولاینفقونها فى سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم


حل مشکل نظام طبقاتى با قانون مواسات
تردیدى نیست که اگر به قانون ((مواسات)) عمل شود, دیگر کاخ و کوخ و فقیر و ثروتمند در جامعه به چشم نمى خورد و رفته رفته نظام طبقاتى از بین مى رود. اسلام از یک سو با قانون مواسات و از سوى دیگر با دعوت مردم به تلاش و کار و برنامه ریزى, در جهت خشکاندن ریشه هاى فقر و محو نظام طبقاتى, گام برداشته است. با قانون مواسات مردم را به اندازه توان شان به پرکردن چاله هاى فقر فراخوانده است و با توصیه هاى فراوان در جهت پرهیز از تنبلى و سستى و بى همتى همگان را به کار و فعالیت سازنده خلاق و ارائه طرحهاى مفید اقتصادى دعوت کرده است. اگر کسى توان داشت اما به کار نگرفت و سستى نمود و براى حفظ آبروى خانواده و عیال خود تلاش نکرد, در نزد خدا مبغوض است, او انگلى است که از شیره جامعه مى مکد.
اما اگر فردى برنامه ریزى و تلاش کرد ولى باز نتوانست و در کارش موفق نشد و از جامعه و دیگر مردم, عقب افتاد در این جا وظیفه دولت اسلامى است که او را آبرومندانه دستگیرى کند تا بتواند بر مشکلاتش فایق آید. و اگر دولت اسلامى وجود نداشت, مردم باید چنین کارى را بر عهده گیرند چرا که: ((کلکم راع و کلکم مسوول عن رعیته)). اساسا در جامعه اسلامى همه مردم مسوول یکدیگرند و این مسوولیت در تمامى زمینه هاست: رواج علم و دانش, ارتقاى فرهنگ عمومى, تحکیم برادرى, اخوت و دوستى و...
پس طرح اسلام براى حل مشکل نظام طبقاتى با قانون مواسات است, نه الغاى مالکیت و همه چیز را به تیول دولت درآوردن, آن چنان که کمونیسم آن را ترویج مى کرد. نتیجه قانون مواسات, تکامل روحى و تزکیه باطنى براى فرد و پر کردن خلا فقر براى جامعه است اما نتیجه نظام کمونیستى و حاکمیت زور, از بین بردن خلاقیت و به وجود آوردن کینه و عقده است, آن چنان که در بلوک شرق مشاهده کردیم که پس از هفتاد سال حاکمیت کمونیسم بر آن سرزمینها ناگهان خشم و انفجارى رخ داد که همه حصارها و محدودیت ها را به یکباره برداشت. در نظام اسلامى هر فرد با بخشیدن مال خود و تقسیم کردن آن با مردم, نه تنها عقده اى برایش ایجاد نمى شود بلکه به سوى تعالى گام برمى دارد و عقده ها را هم مى شوید.

مرحله عالى مواسات
انسانى که در نظام تربیتى اسلام قرار گرفته باشد در دیگرگرایى و مواسات, هیچ گاه در یک نقطه متوقف نیست بلکه به تدریج خود را به پیش مى راند تا جایى که به نقطه اوج مى رسد و چیزى را هم که خود شدیدا به آن نیازمند است به دیگران مى بخشد, این آیت قرآنى وصف این گونه افراد است که: ((و یوثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصه;(4) و دیگران را بر خویش ترجیح مى دهند هرچند خود نیازمند باشند
در شإن نزول این آیه گفته اند: روزى ((ابوایوب انصارى)) با زن و بچه و اثاثیه در کنار کوچه نشسته بود: پیامبر اکرم(ص) از آن جا عبور مى کردند, پرسیدند: ابوایوب! چرا این جا نشسته اى؟ گفت: اى پیامبر خدا! خانواده اى از مهاجران, مکانى نداشتند من دیدم اگر در کوچه بمانند براى ما ننگ است ولى اگر ما در کوچه بمانیم براى ما افتخار است.
در این جا بود که آیه فوق نازل شد.
عاقبت بى اعتنایى به قانون مواسات
انسانى که دیگرگرا نیست و تنها به خود و منافع اش مى اندیشد, هرچند در این دنیا هم با ضیق و تنگى روح و عذاب وجدان رو به روست, در قیامت هم وضع اسفبار و زجرآورى دارد. چنین شخصى را در قیامت به صف محشر مىآورند در حالى که غل و زنجیر به گردنش آویخته و چشمانش به گودى فرو رفته و بر پیشانى اش نوشته شده: ((آیس من روح الله)). آن گاه مى گویند: این کسى است که دشمن خدا و خائن به اسلام و پیامبر(ص) است, چرا که مى توانست به قانون مواسات عمل کند و گرهى از کار فروبسته مردم بگشاید اما نکرده است. در این هنگام خطاب مى شود که او را بدون حساب و کتاب, به رو در آتش جهنم بیفکنید. و این است سرانجام کسانى که مواسات را زیر پا مى گذارند.

منبع: مقاله مسئولیت اجتماعی حسین مظاهری- نشریه پاسدار اسلام 1375 شماره 176

--------------------------------------------------------------------

سفارش به مواسات در سیره نبوی

مواسات در فرهنگ اسلامی و سیره نبوی از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است، از نظر حضرت رسول تکافل و یاری کردن برادران دینی و اهتمام به امور آنان و مواسات با ایشان از والاترین عبادت‌ها و نشانه کمال بندگی حق است تا آنجا که ایمان حقیقی را در گرو مواسات می‌داند.

مواسات در لغت به معنای مساعدت، دستگیری، همیاری، تعاون، برابر داشتن، غمخواری، یاریگری، مددکاری، مشارکت و سهیم ساختن در مال آمده است.

 پس بنابر، اصل مواسات باید مسلمانان، نیازمندان و دوستان را شریک و سهیم در مال و معاش خود دانسته و نیاز آنان را بر آورده سازد، همچنین با آنها اظهار همدردی نموده، خود را شریک در مشکلات آنان قراردهد و یکی از مفاهیم مهم ارزشی که در نظام اخلاقی دین اسلام و سیره نبوی به آن توجه و سفارش فراوان شده است همین «مواسات» است.

پیامبر اسوه تکافل و مواسات

مواسات در فرهنگ اسلامی و سیره نبوی از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است، چنانکه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هدف از آفرینش خود را به کمال رساندن انسانها می‌داند و می‌فرماید: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ 

 تنها برای گسترش و به نهایت رسانیدن مکارم و نیکویی‌های اخلاق برانگیخته شده‌ام
از نظر حضرت رسول تکافل و یاری کردن برادران دینی و اهتمام به امور آنان و مواسات با ایشان از والاترین عبادت‌ها و نشانه کمال بندگی حق است تا آنجا که ایمان حقیقی را در گرو مواسات می‌داند و می‌فرماید:
من واسی الفقیر و النصف الناس من نفسه فذلک المؤمن حقاً؛ 

 کسی که با فقیر مواسات کند و با مردم از جانب خود انصاف نماید، او مؤمن حقیقی است
در دین اسلام به مسلمانان توصیه شده است که غافل از یاد نیازمندان جامعه نبوده و آنان را فراموش نکنند، 

 مومنین را به کمک کردن و مهرورزی با هم و مواسات با نیازمندان و عطوفت با یکدیگر تشویق و ترغیب نموده است.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سفارش‌های فراوانی به مسلمانان نموده تا نسبت به زندگی و مشکلات آنان و مسائل یکدیگر بی‌اعتنا نباشند و همیشه مسلمانان را به یاری یکدیگر و تعاون و مواسات تشویق می‌کرد، چنانکه خطاب به اهل مدینه می‌فرمود: «مؤمنان دوستان و سرپرستان یکدیگرند. مؤمنان نباید شخص عیالمند و قرض‌دار را به حال خویش رها سارند، بلکه باید به او کمک کنند، مسلمانان باید افراد از پای درآمده را یاری کنند. همسایه مانند خود انسان است نباید به او ضرری برسد
.» 


پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این مورد می‌فرماید:
«
من اصبح ولایهتمّ باُمور المسلمین فلیس منهم...
هرکس شب را به روز برساند و به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد از آنان نیست
همچنین می‌فرماید:
ومن سمع رجلاً ینادی: یا لًلمسلمین فلًم یجبه فلیس بمسلم؛

 هرکس صدای کمک‌خواهی مردی را بشنود که فریاد می‌زند، مسلمانان به دادم برسید جوابش ندهد و به او کمک نکند، مسلمان نیست
در ارتباط با مواسات و احساس همدردی و رفع مشکلات یکدیگر فرمودند:
«
مًثل المؤمنین فی توادّهم و تراحمهم وتعاطفهم مثل الجسد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالسّهر والحمّی؛ 

مثل مومنان در پیوند و دوستی و محبت و رحمت به هم و اهمیت دادن به سرنوشت یکدیگر مثل یک پیکر زنده است که اگر عضوی از آن به درد آید، سایر اجزای پیکر با آن اظهار همدردی می‌کنند
پایه‌های حکومت اسلام در مدینه با مواسات و همکاری همه‌ی مسلمانان، استقرار یافت و مشکلات اولیه با احساس همدردی و مشارکت و سهیم ساختن دیگران در مال و زندگی مرتفع شد و اگر تعاون، همکاری و مواسات بین انصار و مهاجرین در صدر اسلام وجود نمی‌داشت، مهاجرینی که از مکه به مدینه هجرت کرده بودند، به تنهایی قادر به حل مشکلات شان نبودند.

مواسات انصار با مهاجران

بر اساس تعالیم قرآن و رهنمودها و ارشادهای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مواساتی که انصار با مهاجرین کردند، برای همیشه، الگویی برای تمام مسلمانان شد، مسلمانانی که برای پیوستن به رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خانه و کاشانه و تمام دارایی خود را ترک، و گروه گروه به مدینه هجرت کرده بودند چون مسکن و ماوایی نداشتند و انصار آنان را در خانه‌های پناه داده و با ایشان مواسات می‌کردند، آنان را در خانه و کاشانه و مال و دارایی خود شریک کردند.


خانه‌هایی زیادی بودند که مهاجران در آن به صورت مشترک زندگی می‌کردند که در اینجا فقط به دو نمونه اشاره می‌شود.
۱.منزل سعد بن خیثمة اخی بنی النجار، این خانه به «بیت العزاب» معروف شده بود؛ زیرا افراد مجرد از مهاجرین در آنجا زندگی می‌کردند.


۲.منزل بنی جَحْجبی که در اختیار منذر بن محمد بن عقبة، بود. زبیر بن عوام، با همسرش اسماء بنت ابی بکر، و ابو سبرة بن ابی وهب با همسرش‌ام کلثوم بنت سهیل، در این خانه زندگی می‌کردند.


از دیگر نمونه‌های مهم ایثار، فداکاری و مواسات انصار، داستان «سعد بن ربیع» انصاری است. وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بین او و «عبدالرحمن بن عوف» که از مهاجرین مکه بود پیمان برادری بست، بعد از مراسم اخوت، سعد خطاب به عبدالرحمن گفت: «برادر! من ثروت مندترین فرد انصار هستم آماده‌ام مال خود را با تو نصف ‌نمایم و دو همسر دارم که حاضرم هرکدام را که تو بپسندی طلاق ‌دهم، تا پس از پایان عدّه طلاق ، او را به همسری خویش انتخاب نمایی

 عبدالرحمن در حق او دعا نمود و گفت: «خداوند به مال و خاندانت برکت دهد، مرا بدانها نیازی نیست، تو فقط راه کسب و کار در بازار را به من یاد بده، تا از طریق کسب و کار برای خود روزی فراهم کنم
آنان چون محصول خرمای خود را برداشت می‌کردند، آن را به دو بخش تقسیم کرده و نصف بیشتر آن را به برادران مهاجر خود می‌دادند و از این کار جز رضای خدا و بهشت او به چیز دیگری چشم نداشتند.

رفع مشکلات مردم با تعاون و همکاری

بر اساس آموزه‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود که بسیاری از مشکلات تازه مسلمانان با همکاری و تعاون برطرف می‌شد، مشکلات مهاجران بی‌خانه و کاشانه با جای گرفتن در خانه‌های انصار برطرف می‌شد و فقر و ناداری آنان با تقسیم اموال انصار با آنها به چشم نمی‌آمد؛ زیرا پیامبر به خوبی توانسته بود از عهده وظیفه الهی خود برآید و این اصول را چنان برای مسلمانان تفهیم کند که آنان داوطلبانه حاضر بودند حتی زنان خود را طلاق دهند تا به همسری مهاجرانی درآید که نتوانسته بودند همسران خود را همراه بیاورند.


مهاجران از رفتار انصار و مواسات‌شان در شگفت بودند که چگونه می‌شود انسان به این‌ اندازه از کمال انسانی دست یابد آنان خدمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرضه داشتند:
«
یَا رَسُولَ اللهِ! مَا رَاَیْنَا مِثْلَ قَوْمٍ قَدِمْنَا عَلَیْهِمْ حُسْنَ مُوَاسَاةٍ فِی قَلیلٍ، وَلاَ حُسْنَ بَذْلٍ فِی کَثِیرٍ، لَقَدْ کَفَوْنَا المَؤُونَةَ، وَاَشْرَکُونَا فِی المَهْنَا؛ 

 یارسول الله! ما هرگز مانند این قوم که بر آنان وارد شده‌ایم ندیدیم که در مال کم‌شان به خوبی مواسات نمودند، و در مال زیادشان هم بهترین بذل را نمایند، به گونه‌ی که مؤنه زندگی ما را کفایت می‌کند و در هزینه زندگی و مسکن با ما شریک شدند.

------------------------------------------------------------------------
جلوه های مواسات در سیره علمدار کربلا

منبع : پژوهش نامه معارف حسینی (آیت بوستان)» تابستان 1396 - شماره 6 , احتشامی نیا، محسن

جلوه های مؤاسات در سیره علم دار کربلا:

حضرت ابوالفضل، عباس بن علی بن ابی طالب علیهما السلام بـه جهت آن که ایشان مظهر فداء، ایثار، صفا، وقار، شجاعت و شهامت و مؤاساتند و در بین شهدای کربلا بسان ماه در آسمان شب چهاردهم می درخشد، لذا باید سیره و رفتار بزرگوارانه آن حضرت به دقت مورد بـررسی و مـداقه قرار گیرد حضرت عباس را باید با تمام شهداء و انبیاء مقایسه نمود نه با مردم عادی همان گونه که حضرت سجاد علیه السلام درباره ایشان فرمودندإِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تـَبَارَک وَ تَعَالَی لَمَنْزِلَةً یغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یوْمَ الْقِیامَةِ.»(صدوق، 1362س: ص 547)

تربیت در مهد علم و دانش و باب مدینه علم پیامبر و مادری بسیار با فضیلت معلوم اسـت کـه چه شخصیتی را خواهد پروراند و کـسی جـز عباس بن علی علیهما السلام نباید تربیت شود، این یقین سرشار او و پایبندی او به مؤاسات محصول تربیت پدری جز علی و مادری چونان ام البنین نمی تواند بـاشد.

امـام صادق (ع) درباره ی او فرمودند: عـموی مـا عباس دارای بصیرتی نافذ و ایمانی محکم بود.

«کان عمنا عباس نافذ البصیره، صلب الایمان»(ری شهری، 1434 ق/842)

در تأئید حدیث بالا در زیارت نامه آن حضرت منقول از امام صادق (ع) چنین می خوانیم: گواهی می دهـم کـه تو هیچ سستی و کوتاهی نکردی و در کار خود با بینایی و بیدار دلی در اقتدا به صالحان و پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آله عمل نموده ای «...أَشْهَدُ أَنَّک لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْکلْ وَ أَنَّک مَضَیتَ عَلَی بـَصِیرَةٍ مـِنْ أَمْرِک- مـُقْتَدِیاً بِالصَّالِحِینَ وَ مُتَّبِعاً لِلنَّبِیینَ...»(ابن قولویه، 1356 ش:ص 258 -257)

در روایت دیگری می خوانیم که در کودکی پدرش اورا در دامان خود نشانید و بدو فرمود: بـگو: یک، گفت یک فرمود بگو دو، ابوالفضل امتناع ورزید و گفت: شرم مـی کـنم بـا زبانی که یک گفتم دو بگویم(مقرم، 1411 ق/ص191) (به نقل از مستدرک/ج3/ص815)، بلی حضرت عباس(ع) در محضراستادانی چون حضرت علی، حـضرت امـام حسن و امام حسین علهیم السلام تربیت یافته است.

البته باید توجه داشت کـه اوج ایـثار و تـجلی مؤاسات عباس بن علی علیه السلام در کربلا و در زمان امام حسین علیه السلام نمود پیدا می کند؛ مـخصوصاً در ماجرای امان نامه ای که شمر بن ذی الجوشن به واسطه عبدالله بن ابی مـحل بن حزام که ام البـنین عمه او بود توسط غلام خود به کربلا فرستاد به طرف خیمه گاه حسین علیه السلام رفت و به عباس و برادرانش گفت این امان نامه ای است از طرف عبیدالله که دائیتان عبدالله، آن را بـرای شما فرستاده است آنان گفتند: به دائی ما سلام برسان و بگو ما نیازی به امان نامه نداریم و امان خدا از امان زاده سمیه برتر است امان الله خیر من امان بن سمیه) (مقرم، 1411ق /ص210)

جـلوه هـای مواسات را می توان در سه مرحله از زندگی ایشان و سه امام بزرگوار مشاهده نمود:

الف) جلوه های مواسات در زمان کودکی، نوجوانی و جوانی و در کنار پدر بزرگوارشان علی بن ابی طالب علیه السلام مانند حضور ایشان در و شـرکت در جـنگ صفین و دلاوری ایشان.

عبد الرزاق مقرم در کتاب خود از قول مؤلف کتاب الکبریت الاحمر از کتب معتبر نقل می کند که حضرت ابوالفضل در جنگ صفین بازوی امام حسین (ع) در حمله به سپاه معاویه بـوده کـه منجر به آزاد شدن آب شده است همچنین در کتاب فوق آمده است که در یکی از روز های صفین، جوانی که به صورتش نقاب زده و هیبت و شجاعت از او آشکار بوده و عمرش 17 سال حدس زده می شد وارد مـیدان شـد و مـبارز طلبید و جنگ آوران جبهه باطل، از رویـا رویـی بـا او احتراز می جستند اما معاویه ابوشعثاء که یکی از سپهسالاران سپاه معاویه بود؛ را به مبارزه با او فراخواند ولی او شأن خود را بالاتر دانسته و یکی از فـرزندانش را بـه سـمت او فرستاد و در نهایت یک یک پسران هفت گانه او بـه دسـت آن نوجوان نقاب دار کشته شدند و سرانجام خود این پهلوان نامی نیز به دست این نوجوان کشته شد سپاهیان حضرت عـلی عـلیه السـلام از مشاهده دلاوری شایان حضرت ابوالفضل (ع) در شگفت شدند اما اورا نشناختند ولی وقتی کـه این نوجوان از نبرد فراغت یافت و به محل استقرار خود برگشت پدرش امیر المومنین علیه السلام او را فراخواند و نقاب از چهره ش بـرگرفت و هـمگان مـشاهده کردند که این نوجوان قمر بنی هاشم است(المقرم، 1411 ه ق: صص 276 -277) ولی ایـن مـطلب با سال تولد حضرت ابوالفضل (ع) تناسبی ندارد زیرا ایشان در زمان جنگ صفین ده سال بیشتر نداشته اسـت؛ ضـمن ایـن که محدث نوری در کتاب لؤلؤ و مرجان نسبت به شرکت در جنگ صفین و حضور ایـشان تـردید جـدی وارد ساخته است و آن را غیر محتمل دانسته و می نویسد: فقط صاحب کتاب مناقب خوارزمی آن را نقل نـموده اسـت.(نـوری، بی تا: ص202) البته باتوجه به رشادت فوق العاده حضرت عباس شرکت در این جنگ اسـتبعادی نـدارد با توجه به این که قاسم فرزند امام حسن نیز با وجود عـدم رسـیدن بـه سن تکلیف در کربلا حضور داشت و با دلاوری و جانبازی خود لرزه به اندام دشمنان انداخت و عده ی از شـجاعان آنـان را به درک واصل نمود؛ پس حضور حضرت ابوالفضل علیه السلام در این جنگ محتمل به نـظر مـی رسـد.

ب) جلوه های مواسات در زمان جوانی و در کنار برادر بزرگوارشان امام حسن بن علی بن ابی طالب عـلیهم اسـلام ودفاع از جسد مبارک امام حسن علیه السلام:

در هنگام شهادت امام حسن عـلیه السـلام، قـمر بنی هاشم 24 سال داشت و مؤلف کتاب «قمر بنی هاشم» در ص 84 می نویسد: هنگامی که عباس مـشاهده نـمود کـه بنی امیه، پیکر مطهر برادرش را زیر باران تیر و پیکان گرفته اند قـصد حـمله به آنان را داشت اما امام حسین(ع) بنا بر وصیت برادرش امام حسن (ع) که جنگ را روا نداشته بـود او را بـاز داشت و از او خواست منتظر وعده ی الهی باشد؛ تا زمانی که در کربلا به شـهادت رسـید. (المقرم، 1411 ه ق: صص 280 )

ج) جلوه مؤاسات در کنار برادر بـزرگوارشان امـام حـسین بن علی بن ابی طالب علیهم السـلام و اوج حـضور در صحنه عاشورا و علمداری لشگر کربلا است ودر زیارتنامه ایشان در زیارت ناحیه مقدسه خطاب بـه حـضرتش می فرمایند: «السَّلَامُ عَلَی أَبـِی الْفـَضْلِ الْعَبَّاسِ بـْنِ أَمـِیرِ الْمـُؤْمِنِینَ الْمُوَاسِی أَخَاهُ بِنَفْسِهِ الْآخِذِ لِغَدِهِ مـِنْ أَمـْسِهِ الْفَادِی لَهُ الْوَاقِی السَّاعِی إِلَیهِ بِمَائِهِ الْمَقْطُوعَةِ یدَاهُ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ یزِیدَ بـْنَ الرُّقـَادِ الْجُهَنِی وَ حَکیمَ بْنَ الطُّفَیلِ الطَّائِی.» سـلام برابوالفضل العباس که جـان خـود را در راه برادرش فدانمود،از امروز خـود بـرای فردای (قیامت) توشه ساخت، پاسدار حسین علیه السلام بود، در اجرای فرمانش برای سـیراب سـازی خاندانش کوشید ودر این راه دو دستش قـطع شـد، خـدا لعنت کند قـاتلان اورا یـزید بن رقاد جهنی وحـکیم بـن طفیل سنبسی طائی را. (مجلسی، 1403 ه ق: ج45 ص68)

ج-1 - مواسات و بیعت یاران:

در آخرین شب و پس از خطبه ی امام حسین (ع) وقتی ایـشان بـیعت خویش را از گردن اصحاب خویش برداشتند:

شـب عـاشورا فرا رسـید، امـام حـسین علیه السّلام همه اصـحاب خود را به نزد خود جمع کرد، پس از حمد و ثنای الهی، به آنها چنین فرمود: همانا من یارانـی را بـهتر از شما و خاندانی را بهتر و نیکوتر از خاندانم نـمی شناسم، خـداوند بـه هـمه شـما پاداش نیک عنایت فـرماید. اکنـون که تاریکی شب همه جا را فراگرفته است، (بدون شرم) تمام شب، به سرعت دور شوید و هر یک از شـما دسـت یکی از خـاندان مرا گرفته و از اینجا پراکنده و دور شود، مرا تـنها بـا این دشـمنان بـاقی گـذارید، زیرا آنـها تنها به من کار دارند. پس یاران و خاندان او گفتند: «برای چه این کار را بکنیم؟ برای اینکه بعد از تو بمانیم، هرگز خداوند چنین چیزی را بهره و نصیب ما نسازد.» نخست حضرت عبّاس علیه السـّلام این سخن را گفت و سپس بقیه در این گفتار از او پیروی کردند. (سید ابن طاووس،1417 ق: 151 )

ج-2- رجز خوانی حضرت و مواسات علنی و زبانی او در میدان کارزار

در آخرین ساعات پیکار عاشورا وقتی عباس تصمیم گرفت به سمت فرات رود، بر صـفوف دشـمن که از دست رسی به آب جلوگیری می کردند این رجز را می خواند: من از مرگ نمی هراسم هنگامی که مرگ بانگ می زند، تا آن هنگام که میان دلاور مردان کار آزموده فرو افتم و به خاک پوشـیده شـوم. جان من سپر بلای جان پاک فرزند مصطفی است، من عباسم که با مشک آب می آیم و روز کارزار از سختی پیکار هراسی ندارم. (مجلسی، 1403 ق:ج45/ص40)

 

لا ارهـب المـوت اذا الموت رقی

حتی اواری فی المـصالیت لقـا

 

نفسی لنفس المصطفی الطهر وقا

انی انا العباس اغدوا بالسقا

 

ولا اخاف الشر یوم الملتقی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۳۲
محمدرضا مرکزی
شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۲۶ ب.ظ

هدفمندی یارانه ها از سال ۸۹ تا ۹۸

مرحله نخست هدفمندی در سال ۸۹ چگونه اجرا شد

1.برنامه هدفمندی یارانه ها برای اولین بار به طور رسمی در شب سوم تیر ماه ۸۷ در یک برنامه زنده تلویزیونی اعلام شد دلایل اتخاذ این تصمیم رویکرد دولت در این طرح استراتژی دولت تا حدود زیادی به اطلاع عموم رسید.

2. تیم اقتصادی دولت در ۱۵ تیرماه همان سال جلسه‌ای با حضور یکصد اقتصاددانان برگزار کرد و برنامه دولت را برای هدفمندی یارانه‌ها تشریح کرد

۳. از آن زمان موضوع هدفمندی یارانه‌ها به یکی از موضوعات اصلی اقتصاد ایران تبدیل شد و در رسانه‌ها کشور و صدا و سیما سهم قابل توجهی از بحث‌های اقتصادی را به خود اختصاص داد کارشناسان و اقتصاددانان متعددی درباره این طرح به گفتگو پرداختند و نظرات خود را درباره بایدها و نبایدهای اجرای این برنامه بیان کردند

۴. دولت در ۱۰ دی ماه ۸۷ لایحه هدفمند سازی یارانه ها را به مجلس تقدیم کرد و در نهایت در دی‌ماه ۸۸ لایحه به قانون تبدیل شد

۵. شب اجرای قانون هدفمندی یارانه ها یعنی ۲۷ آذرماه ساعاتی قبل از اجرای قانون رئیس جمهور وقت باز هم در برنامه زنده تلویزیونی حاضر شد و از اجرای قانون از ساعاتی دیگر خبر داد و اعلام کرد از فردا و همزمان با اصلاح قیمت حامل‌های انرژی و یارانه نقدی ۸۱ هزار تومانی (یارانه دو ماه برای هر فرد مشمول) قابل برداشت است

۶. از دیگر اقدامات و پیش زمینه هایی که دولت و مجلس وقت ی اجرای قانون هدفمندی یارانه ها انجام دادند می‌توان به سهمیه‌بندی بنزین اشاره کرد تعیین نرخ آزاد در کنار سهمیه بندی به قیمت ۴۰۰ تومان و کاهش تدریجی سهمیه خودروهای شخصی از ۱۲۰ لیتر به ۶۰ لیتر تا قبل از اجرای قانون بود

۷. دولت برای اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها یک سخنگو تعیین کرد و او در گفتگو با خبرگزاری ها و روزنامه ها مردم را در جریان آخرین برنامه‌های دولت قبل و پس از اجرای قانون قرار می داد.

۸. مسئولیت اصلی اجرای قانون هدفمندی یارانه بر عهده شخص وزیر اقتصاد بود و کارگروه طرح تحول اقتصادی هم به ریاست او تشکیل می‌شد

۹. دولت برای بخش‌های مختلف از جمله صنعت کشاورزی حمل و نقل صادرات و ... بسته حمایتی تدوین کرد در این بسته‌ها بخش هایی که باید مورد حمایت قرار می‌گرفتند مشخص شده بود

۱۰. با توجه به اهمیت حوزه حمل و نقل به ویژه حمل و نقل کالا رئیس دولت حدود یک ماه قبل از اجرای قانون و افزایش قیمت‌ها با اتحادیه کامیون داران تشکیل جلسه داد و از آنها برای اجرای بهتر طرح یاری طلبید

۱۱. دولت با همه استانداران وزرا و معاونان وزیر دستگاه‌های مربوط با اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها به طور مداوم تشکیل جلسه می داد

۱۲. میزان یارانه ای که دولت برای مردم در نظر گرفت در سال ۸۹ مبلغی قابل توجه محسوب می‌شد ۴۵۰۰۰ تومان در آن برهه معادل ۴۵ دلار بود

۱۳. در همان شب اجرای قانون با تنخواه ای که دولت از بانک مرکزی دریافت کرده بود در دقایق اولیه بامداد روز ۲۸ آذر ۸۹ یارانه به حساب سرپرستان خانوار واریز شد

 

در آبان ۹۸ چه اتفاقی افتاد

۱. بهای حامل‌های انرژی در اردیبهشت ۹۳ افزایش یافت بعنوان مثال بنزین از ۴۰۰ تومان سهمیه‌ای ۷۰۰ تومان آزاد به هزار تومان آزاد و بدون سهمیه تبدیل شد با وجود افزایش بهای بنزین گازوئیل و گاز cng و افزایش های چند باره آب برق و گاز و رشد مصرف آنها سهم مردم از یارانه ها افزایش نیافت و به جای آن سهم شرکت‌های دولتی( توانیر آب و هوا ملی پخش فرآورده های نفتی شرکت ملی گاز) از درآمد حاصل از اصلاح قیمت ها به شدت افزایش یافت

۲. در سال ۹۴ الزام استفاده از کارت هوشمند سوخت هم حذف شد و مسئولان دولتی از حذف کارت سوخت خبر دادند

۳. دولت از اردیبهشت ۹۳ تا آبان ۹۸ هیچ تغییری در قیمت بنزین گازوئیل و گاز cng نداد و با افزایش شدید بهای ارز و کاهش ارزش پول ملی ما به التفاوت قیمت سوخت در داخل و خارج به شدت رشد کرد و همین موجب شکل‌گیری دوباره قاچاق سوخت شد

4. با توجه به افزایش ۴ برابری نرخ ارز نرخ تورم به بالاترین سطح در ۲۴ سال گذشته رسید و قدرت خرید مردم در این فرایند کاهش قابل توجهی پیدا کرده بود

5. دولت از نظرات کارشناسان اقتصادی و کارشناسان اقتصاد انرژی یا حداقل می توان گفت کارشناسان خارج از دولت استفاده نکرد

۶. در چنین شرایطی بدون هیچ گونه اطلاع رسانی قبلی در ساعت ۲۳ و ۵۵ دقیقه شرکتکت ملی پخش فرآورده های نفتی قیمت‌های جدید بنزین را روی خروجی سایت خود گذاشت با توجه به بازگشت سهمیه بندی آن هم به میزان ۶۰ درصد افزایش ۵۰ درصد بهای بنزین سهمیه و سه برابر شدن قیمت بنزین شوک بزرگی به افکار عمومی وارد شد

۷. یارانه تعیین شده برای پرداخت به مشمولان دریافت یارانه در آبان ۹۸ (به قیمت‌های ثابت) بسیار کمتر از میزان تعیین شده در سال ۸۹ بود.

۸. طبق قانون هدفمندی یارانه ها دولت باید برای افزایش و به طور کلی تغییر درآمد حاصل از اصلاح قیمت حامل‌های انرژی از مجلس شورای اسلامی مجوز می‌گرفت اما دولت دوازدهم این طرح را به صورت چراغ خاموش و محرمانه روی میز شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا گذاشت و تایید آن را گرفت

۹. دولت به جای پرداخت یارانه در شب اجرای طرح افزایش قیمت بنزین از پرداخت یارانه در یک هفته تا ۱۰ روز آینده خبر داد

۱۰. عددی که اکنون برای کمک معیشتی یا همان یارانه نقدی انتخاب شده است عددی حدود ۵۰ هزار تومان است که معادل ۴ دلار است

۱۱. از ابهامات این طرح جدید مشخص نبودن میزان یارانه خانواده های بالای ۵ نفر است.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۲۶
محمدرضا مرکزی
چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۵۷ ب.ظ

دانشمند عارف


آرزوی های یک جوان دهه شصتی،هفتادی یا حتی هشتادی چی میتونه باشه...؟
تحصیل در یه رشته پول ساز و خوب مثل مهندسی یا پزشکی اونم توی یه دانشگاه خوب...
داشتن یه شغل مناسب با درآمد بالا...
زندگی در بهترین کشور دنیا...
داشتن یه خونه بزرگ توی بهترین نقطه شهر..
سوارشدن بهترین ماشین های دنیا...
داشتن گرون ترین گوشی دنیا..‌
ازدواج کردن...
بچه دار شدن...
شهرت...

تقریبا کسی را پیدا نمیکنید که دنبال همچین زندگی نباشه و برای رسیدن بهش تلاش نکنه...

اما هستند کسایی که همچین زندگی را داشتند اما ازش گذشتند.
مهندسی برق بخونی اونم توی دانشگاه تهران
ادامه تحصیل بدی و بری خارج از کشور و در دانشگاه های کالیفرنیا و ای اند ام درس بخونی..
به جایی برسی که وقتی مردم به زور تا سیکل درس میخونند، تو جزو ۱۰ نفری باشی در دنیا که در یه رشته فیزیک پلاسما دکتری داشته باشی
توی امریکا زندگی کنی
استاد دانشگاه باشی
بهترین جا زندگی کنی و بهترین غذا ها را بخوری و بهترین لباس ها را بپوشی و بهترین ماشین را سوار بشی..
اما از همه اینا بگذری و دنیا را سه طلاق کنی
بری جنوب لبنان برای دفاع از شعیان مظلوم لبنان بعد بیای کشور خودت و خالصانه برای مردم و کشورت بجنگی
و اخرش شهید بشی...

من و شما چقدر حاضریم از این زندگی بگذریم..؟
همچین آدمی یه قهرمانِ...
یه اسطوره است...
۳۱ خرداد سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران گرامی باد...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۵۷
محمدرضا مرکزی
چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۲۸ ب.ظ

کدام نظام ارزی برای اقتصاد ایران مناسب تر است؟

 


 

 

 

 

موضوع تحقیق:

کدام نظام ارزی برای اقتصاد ایران مناسب تر است؟

 

 

 

 

محقق:

                              محمدرضا مرکزی
 

 

 

(دانشگاه قم)

 

مقدمه:

در سیاست‌گذاری پولی کشورها، نظام‌های متعددی برای تنظیم نرخ ارز وجود دارد که بسته به امکانات اقتصادی و سیاسی کشورها یکی از آنها به عنوان نظام اصلی انتخاب و پایبندی به آن جهت حفظ ارزش پولی کشور و تنظیم نرخ برابری با سایر ارزها از وظایف بانک مرکزی کشور به شمار می‌رود. با توجه به ناپایداری‌های اخیر بازار ارز، تصمیم گرفتم مروری بر این نظام‌ها و ویژگی‌ها و امکانات مورد نیاز هر کدام داشته باشم.

متداول‌ترین نظامی که در اغلب کشورهای با اقتصاد آزاد استفاده می‌شود، نرخ-ارز شناور است که بازار عرضه و تقاضا، اصلی‌ترین پارامتر تنظیم نرخ ارز است. ارزهایی مانند دلار آمریکا، یورو، پوند، ین ژاپن، روپیه هندوستان، دلار استرالیا، کرون نروژ و بسیاری دیگر از این سیستم برای تنظیم بازار استفاده می‌کنند. در این نظام، قیمت ارز کشور می‌تواند به هر میزان بسته به کشش بازار نوسان داشته باشد، هرچند بانک‌های مرکزی در مقاطعی برای تنظیم ارزش پول ملی به این بازار ورود می‌کنند. واقعی‌ترین نظام ارز شناور را دولت کانادا دارد که از سال ۱۹۹۸ تاکنون بانک مرکزی هیچ‌گونه مداخله‌ای در تنظیم نرخ ارز نکرده است. پس از آن دلار آمریکا با کمترین مداخله بانک مرکزی رتبه دوم را دارد؛ اما از سوی دیگر بانک‌های مرکزی ژاپن و انگلستان دخالت زیادی در تنظیم نرخ ارز دارند.

نظام دیگری که در مقابل ارز شناور قرار دارد، نرخ ارز ثابت است که گاهی نرخ ارز میخکوب نیز گفته می‌شود. در این نظام نرخ ارز را به یک ارز دیگر، یا سبدی از چندین ارز و یا یک کالای ارزشمند مانند طلا متصل می‌کنند. در این نظام، نرخ ارز با نوسانات بازار تغییر نمی‌کند و پایداری بیشتری نسبت به نظام شناور دارد، اما برای اقتصادهای کوچک و وابسته به سایر اقتصادهای بزرگ کاربرد دارد. اقتصادهایی که عمده تعاملاتشان با تعداد محدودی کشورهای خارجی است و اغلب وام‌گیرنده از اقتصادهای بزرگ هستند. در این نظام، بانک مرکزی همواره متعهد به خرید یا فروش ارز در نرخ تعیین شده به منظور حفظ نرخ ارز است و لازم است همیشه مقادیر زیادی ارز خارجی که به آن متصل هستند، نگهداری نماید. کشورهای حاشیه خلیج فارس عمدتاً از این نظام و میخکوب کردن ارز کشور به دلار استفاده می‌کنند.

نرخ ارز میخکوب قابل تعدیل نظام دیگری است که ترکیبی از دو نظام یاد شده است. بر اساس این نظام، ابتدا نرخ برابری ارز و حدود مجاز نوسانات نرخ ارز پیرامون مقدار تعیین شده مشخص می‌شود. امکان آزادی عمل سیاست‌های پولی مختلف به میزانی فراهم است که نرخ ارز از دامنه مجاز تعیین شده فراتر نرود.

نظام ترکیبی دیگر، نرخ ارز میخکوب خزنده است که به منظور اجتناب از اشکالات نظام نرخ ارز میخکوب قابل تعدیل از جمله تغییرات به نسبت وسیع نرخ برابری ارز که موجب بی‌اعتباری پول داخلی و سوداگری ارزی می‌شود، نظام نرخ ارز میخکوب خزنده طراحی شده است. در این نظام اگرچه کشورها ابتدا نرخ ارز مشخصی را تعریف و سپس دامنه نوسانات مجاز نرخ برابری ارز را تعیین می‌کنند، اما برخلاف نظام میخکوب قابل تعدیل در صورتی که در این نظام کسری یا مازاد تراز پرداخت‌ها به‌وجود آید، تغییر نرخ برابری ارز باید از قبل اعلام شده و به صورت تدریجی در فاصله‌های زمانی کاملاً مشخصی صورت گیرد.

نظام‌های دیگری نیز در برخی کشورها برای حفظ برابری ارزش پول ملی طراحی شده است، اما این چهار مورد اصلی‌ترین آنها است. در ایران اقتصاددانان زیادی در خصوص نظام مناسب کشور بحث کرده‌اند که از حوصله این مقاله خارج است، اما نظامی که در حال حاضر و طی سال‌های بعد از انقلاب قابل مشاهده است، به وضوح مشکلاتی دارد که به سه مورد آن اشاره می‌کنم:

سیاست پولی کشور قبل از انقلاب به واسطه روابط گسترده اقتصادی با آمریکا، نظام نرخ ارز ثابت و میخکوب کردن ریال ایران به دلار آمریکا را انتخاب کرده بود. انتخاب مجدد این نظام، یا به عبارت دیگر ادامه این نظام پس از انقلاب با توجه به تغییر شرایط سیاسی از ابتدا نمی‌توانست انتخاب صحیحی باشد و تأمین میزان ارز مورد نیاز بانک مرکزی برای حفظ ارزش پول قطعاً در شرایط سیاسی جدید ممکن نبود. لذا وضعیت فعلی نشأت گرفته از تصمیم ناصحیح و عدم تغییر سیاست پولی پس از انقلاب است که تاکنون هم تغییری نکرده است.

کشورهایی که نظام‌های میخکوب را از گذشته انتخاب کرده بودند، به تدریج به خاطر فرار از بی‌اعتباری پول ملی به سمت مدل خزنده پیش رفتند تا بتوانند شرایط را برای فعالان اقتصادی قابل پیش‌بینی‌تر کنند. این اتفاق نیز هرگز در سیاست‌های پولی کشور ما رخ نداده و نتوانسته‌ایم زمانی که می‌خواهیم نرخ ارز را افزایش دهیم آن را پیش‌بینی شده، ماه به ماه و با اعلام عمومی انجام دهیم تا منجر به ایجاد رانت و از بین رفتن کسب‌وکارهای مرتبط با ارز نشود.

بانک مرکزی در شرایطی سعی در تنظیم نرخ دلار دارد که از سویی تأمین ارز مورد نیاز کشور به دشواری و به میزان ناکافی انجام می‌شود و از سوی دیگر معامله با دلار آمریکا در شرایط سیاسی فعلی برای تجار ایرانی به شدت محدود شده است. نتیجه این سیاست‌ها در جای دیگر به شیوه نامطلوبی بر زندگی مردم اثر می‌گذارد. آنجا که باید مردم از خروج و نگهداری ارز منع شوند، مردم باید اتومبیل خارجی نخرند، مردم باید در سفرهای خارجی ملاحظه کنند و بسیاری موارد مشابه که نتیجه سیاست‌گذاری اشتباه و غیر قابل پیش‌بینی بودن اقتصاد کشور است.

 

 

واژه System در لغت به‌معنای نظام است. نظام مجموعه منظم عناصری است که میان آنها روابطی وجود داشته باشد و یا بتواند ایجاد شود و دارای هدف یا منظور باشد و Exchange در لغت به‌معنای ارز و منظور از آن، پول خارجی است.

پول رایج هر کشور برای کشورهای دیگر ارز نامیده می‌شود. ارز کلیه وسایل پرداخت خارجی اعم از پول تحریری، شبه پول، اسناد ملی و تجاری است که در پرداختهای بین المللی پذیرفته و به کار می‌رود بنابراین منظور از ارز اسکناس یعنی پول رسمی تمام کشورهای خارجی و ارز تحریری پولهای خارجی ناشی از چکهای مبتنی بر سپرده‌های دیداری خارجی است.

اگر مردم کشوری نسبت به چند سال قبل کمتر به مسافرت خارج از کشور بروند، علت این کاهش علاقه آنها به گردشگری نیست؛ بلکه دلیل آن کاهش ارزش واحد پول کشورشان در برابر واحد پول کشورهای دیگر است. این کاهش پول یا بالا رفتن ارز باعث می‌شود که مسافرت به خارج گران‌تر تمام شود

 

نظام بین‌المللی ارزی قبل از جنگ جهانی اول

این نظام دارای مشخصه نرخ ثابت ارز بود. ارزش هر کشور بر اساس این نظام بر مبنای رابطه معینی با طلا ثابت شده بود؛ مثلا اگر هر اونس طلا مساوی 35 دلار و از طرف دیگر مساوی 17 پوند تعیین می‌شد، رابطه ثابتی بین پوند و دلار نیز به‌وجود می‌آمد. کسری تراز پرداخت‌ها نیز می‌توانست از طریق صدور طلا تعدیل شود. محدودیت‌های ارزی هم وجود نداشت؛ لذا این امر توانست نظام ارزی مطمئن و ثابتی را تا مدت‌ها به‌وجود آورد. واحد ارزی کشورها، در این سیستم که نظام استاندارد طلا یا پایه طلا نامیده می‌شود، با مقدار مشخصی طلا ارتباط داشت؛ به‌عنوان مثال یک مقدار مارک آلمان، مساوی 3 گرم طلا تعیین شده بود. هر چه کشوری مقدار بیشتری طلا در اختیار داشت، ارزش ارز آن کشور بر مبنای طلا بیشتر می‌شد و لذا کالاهای آن کشور گران‌تر می‌گردید؛ در نتیجه کشوری که دارای طلای بیشتر بود به دلیل قیمت‌های پایین‌تر در خارج می‌توانست کالاهای بیشتری وارد نماید. با افزایش واردات، ناچارا مقداری طلا صادر شده و باعث کاهش سطح قیمت‌ها می‌شد و بالعکس در خارج از این کشور، به‌دلیل افزایش  مقدار طلا، سطح قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کرد. کاهش سطح قیمت‌ها در داخل و افزایش آن در خارج در نهایت منجر به تعدیل سطح قیمت‌ها در بازار بین‌الملل می‌شد.

 

نظام بین‌المللی ارز بین دو جنگ اول و دوم جهانی

شرایط بین‌المللی بعد از جنگ اول جهانی تغییر یافته بود. آلمان که قبل از جنگ صادرکننده سرمایه بود، شدیدا بعد از جنگ به سرمایه احتیاج داشت. کشورهای فرانسه و انگلیس نیز در این زمان با کمبود سرمایه دست به گریبان بودند. آلمان غیر از احتیاج به سرمایه برای بازسازی خرابی‌های ناشی از جنگ، باید مبالغ هنگفتی نیز بابت خسارت به کشورهای پیروز جنگ پرداخت می‌کرد. این مسئله باعث افزایش تورّم در کشورهای اروپایی گردید. برخی اقتصاددانان در این زمان برای از بین بردن بحران‌های مالی بین‌المللی توصیه می‌کردند که کشورها، مجددا سیستم پایه طلا را برقرار کنند. آلمان بر این اساس، در سال 1924 مجددا سیستم پایه طلا را پذیرفت. انگلستان نیز در سال 1925 به برقراری سیستم مذکور تمایل نشان داد و با وضع قوانین و مقرراتی، سیستمی را پایه‌گذاری کرد که در آن طلا تنها پشتوانه پول داخلی نبود؛ بلکه ارزهای معتبر خارجی نیز می‌توانست، به‌عنوان قسمتی از ذخایر کشور و پشتوانه پول، مورد استفاده قرار گیرد. این سیستم که به نظام پایه طلا-ارز مشهور است، قبل از جنگ دوم جهانی کم و بیش به‌صورت یک نظام بین‌المللی ارزی مورد پذیرش واقع شد. پوند انگلیس و دلار آمریکا نیز به‌عنوان ارزهای معتبر جهانی تلقی می‌شدند. سقوط سهام در بازار بورس نیویورک و بروز بحران مالی بین‌المللی در سال‌های 1929 پایه نظام بین‌المللی ارزی حاکم را به لرزه درآورد. بالاخره وقوع جنگ دوم جهانی در سال 1939 باعث فروپاشی کامل روابط اقتصادی جهانی شد.

 

نظام بین‌المللی ارزی بعد از جنگ دوم جهانی تا سال 1973[

ایجاد نظام نوین ارزی بین‌المللی با توجه به تحولاتی که در سیستم پولی بین‌المللی در خاتمه جنگ بین‌الملل دوم به‌وجود آمد، اجتناب‌ناپذیر بود. سیستم "پایه طلا" که بعد از خاتمه جنگ اول جهانی، طرفدارانی پیدا کرد، جواب‌گوی نیازهای جوامع بعد از جنگ بین‌الملل دوم نبود. سیستم پایه طلا-ارز در محدوده زمانی بین دو جنگ جهانی، کم و بیش جایگزین نظام پایه طلا شده بود و در آن زمان غیر از طلا، ارزهای معتبر جهان در برخی از کشورها پشتوانه پول داخلی شده بودند. برای اولین بار انگلستان و کشورهای مشترک‌المنافع در سال 1931 سیستم پایه طلا را رها کردند. فرانسه نیز که رهبری شش کشور دیگر را از نظر سیستم ارزی در دست داشت، در سال 1936 سیستم پایه طلا را ترک کرد. از خصایص مهم دهه 1930 از بین رفتن سیستم متحدالشکل ارزی بین‌المللی و ایجاد سیستم پایه طلا-ارز است. در این دهه، برقراری محدودیت‌های خروج ارز و رقابت در کاهش ارزش پول داخلی رواج یافت. یکی از مهم‌ترین موافقت‌نامه‌هایی که در دهه 1930 بین انگلستان، فرانسه و آمریکا انعقاد یافت، موافقت‌نامه‌ای است که در آن، اتخاذ سیاستی متحدالشکل در رابطه با تبدیل نرخ ارز پیش‌بینی شده است.

آمریکا و انگلیس بعد از جنگ بین‌الملل دوم، به‌عنوان دارندگان ارزهای قوی بین‌المللی با ایجاد سیستم نرخ ارز ثابت و پرداخت‌های ارزی آزاد توافق نمودند. مذاکرات نمایندگان 44 کشور جهان در تاریخ 1 تا 22 ژوئیه 1945 که در خاتمه منجر به انعقاد موافقت‌نامه برتون وودز شد، سه کمیسیون مهم به وجود آورد. موضوع ایجاد صندوق بین‌المللی پول در کمیسیون اول تحت بررسی قرار گرفت. کمیسیون دوم مسئله بانک بین‌المللی توسعه و ترمیم و سومین کمیسیون موضوع همکاری‌های مالی بین‌المللی را در دستو کار خود قرار دادند. در کمیسیون اول که دو سند با اهمیت یعنی برنامه کینز (پیشنهادی نمایندگان انگلیس) و برنامه وایت (پیسنهادی نمایندگان آمریکا) را بررسی می‌کرد؛ تصمیم به ایجاد صندوق بین‌المللی پول گرفته شد. بر این اساس، نظام نوین بین‌المللی ارزی به‌وجود آمد که از سال 1945 تا 1973 عملا اجرا می‌شد.‌ سیستم ارزی بین‌المللی که در کنفرانس برتون وودز توافق گردید، دارای سه اصل بود: 1- نرخ ثابت ارز ولی انعطاف‌پذیر، 2- قابلیت تبدیل و 3- دلار به‌عنوان ارز قابل تبدیل و قابل ذخیره. دو اصل اول و دوم مورد پذیرش اعضا قرار گرفت؛ اما در مورد اصل سوم سکوت شد.  سیستم ارزی در آن زمان براساس رابطه بین دلار و طلا (یک دلار آمریکا = 0.888671گرم طلا ) عمل می‌کرد. نسبت ثابت بین ارزها، کشورهای عضو را متعهد می‌کرد که نرخ ارز خود را مقابل دلار بیش از 1 درصد تغییر ندهند. حداکثر دامنه تغییر ارزهای مختلف نیز 4 درصد پیش‌بینی شد. تغییرات نرخ ارز کشورها خارج از معیارهای تعیین‌شده فقط در صورت وجود عدم تعادل اساسی در تراز پرداخت‌ها امکان‌پذیر بود. به این سیستم ارز به‌دلیل انعطاف‌پذیر بودن نرخ ارز در حد معینی، "سیستم ارز ثابت ولی انعطاف‌پذیر" نیز می‌گویند.

قابلیت تبدیل ارزها، در نهایت به‌معنی ممنوعیت از برقراری محدودیت‌های تجاری و ایجاد تبعیض در تجارت بین‌الملل بود؛ ولی اصل قابلیت تبدیل ارزها از دو جهت خدشه‌دار شد. اول اینکه صندوق نتوانست تعریف دقیق از کشورهای عضو ارائه دهد و ثانیا عملا محدودیت‌های ارزی امکان‌پذیر شد. دلار بعد از جنگ دوم نه تنها ارز مسلط و معیار سنجش ارزش در مقابل دیگر ارزها در رابطه با یک گرم طلای ناب بود، بلکه تبدیل به ارز قابل انتقال و قابل ذخیره نیز گردید. دلار در خاتمه جنگ، قوی‌ترین ارز در کشورهای غربی و به‌عنوان وسیله پرداخت بین‌المللی مورد شناسایی قرار گرفته بود. از طرف دیگر، چون دلار قابلیت تبدیل به طلا داشته و بانک مرکزی آمریکا هر مقدار دلار را به طلا تبدیل می‌کرد، به‌عنوان ارز قابل ذخیره نیز مورد قبول واقع گردید. چون کشورهای عضو موظف بودند که رابطه بین ارزش دلار و واحد پول داخلی خود را در محدوده معینی ثابت نگه دارند، از این جهت مشکلاتی در مورد نرخ تبدیل ارز و تراز پرداخت‌های خارجی برای آمریکا پیش نمی‌آمد. کسری مزمن تراز پرداخت‌های آمریکا که بی‌تأثیر بر وضعیت اقتصادی سایر کشورهای صنعتی نبود، یکی از دلایلی بود که نظام برتون وودز را دچار مخاطره کرد. تراز تجاری این کشور در سال 1969 مبلغ 6/8 میلیارد دلار مازاد داشت. در سال 1971، قریب 7/2 میلیارد دلار و در سال 1972 به‌میزان 4/6 میلیارد دلار کسری نشان می‌داد. در ماه دسامبر سال 1971، نمایندگان ده کشور صنعتی (بلژیک، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، هلند، سوئد، انگلیس و آمریکا)، در مؤسسه اسمیت سونین در آمریکا دور هم جمع شده و راه‌های بهبود نظام ارزی بین‌المللی را مورد بحث قرار دادند. در خاتمه توافق شد که آمریکا نرخ برابری دلار را که به‌جای هر اونس 35 دلار، به‌میزان هر اونس 38 دلار تعیین کند. این تغییر نرخ برابری به‌معنی کاهش ارزش دلار به میزان تقریبی 75/8 درصد در مقابل سایر ارزهای معتبر محسوب می‌شد. این توافق به موافقت‌نامه اسمیت سونین مشهور است.

به‌صورت اقدام فوق نیز که در ابتدا با خوشبینی همراه بود، نتوانست مشکلات نظام ارزی  بین‌المللی و همچنین تراز پرداخت‌های آمریکا را از بین ببرد. بدین ترتیب آمریکا مجددا در فوریه 1973 اقدام به کاهش ارزش دلار به‌میزان ده درصد کرد و ارزش هر اونس طلا را به‌جای 39 دلار، 22/42 دلار تعیین نمود. این اقدام آمریکا باعث ایجاد بدبینی بین سایر کشورهای صنعتی شده و موجب گردید که آنها در ماه مارس 1973 نظام نرخ ثابت ارز را رها کرده و نظام ارز شناور کنترل شده را به‌مرحله اجرا درآوردند.

نظام بین‌المللی ارزی از سال 1973 به بعد

در سال 1973 رابطه برخی از ارزهای معتبر جهان با طلا حذف گردیده و در اصطلاح شناور شدند. از این پس، تعیین نرخ ارز به مکانیسم بازار از طریق مقابله عرضه و تقاضا واگذار شد. کشورهای عضو صندوق، ارز خود را به دلار و یا به بلوک‌های ارزی شناور دیگر (مثل استرلینگ) وابسته کردند. به این ترتیب، سیستم نرخ ارز ثابت، حداقل به‌صورت دو فاکتور از بین رفته و سیستم پولی بین‌المللی برتون وودز از هم پاشیده شد. شناور شدن ارزها و افزایش قیمت نفت در سال 1974 باعث شد که اصلاح سیستم پولی بین‌المللی بیش از هر زمان دیگر الزام‌آور باشد. بدین ترتیب، اساس‌نامه صندوق بین‌المللی پول در تاریخ 8 ژانویه 1976 در کینگستون جامائیکا با به توافق رسیدن نمایندگان آمریکا و فرانسه، اصلاح گردید. مهمترین اصلاحات و تغییرات اساسنامه صندوق را می‌توان به شرح ذیل خلاصه کرد:

رها کردن نرخ‌های ثابت ارز و آزاد گذاردن نرخ‌های ارز به‌معنی تأیید روند شناور کردن ارز بود. بر این اساس، اصلاحات به‌عمل آمده در اساس‌نامه باب مذاکرات را برای دست‌یابی به سیستم پولی با ثبات و قابل انعطافی مفتوح نمود و برای این منظور، اختیارات وسیعی نیز به صندوق داده شد. کنار گذاردن فلز طلا به‌عنوان واحد شمارش، وسیله ذخیره و پرداخت نیز یکی دیگر از اصلاحات به عمل آمده در اساسنامه بود. صندوق برای این کار، اقدام به فروش 50 میلیون اونس طلا کرد، که قسمتی از آن به کشورهای عضو بازگشت داده شد و قسمتی دیگر نیز به‌نفع کشورهای در حال توسعه به‌صورت قرضه عرضه گردید.

اقدام صندوق، در جهت کاهش نقش طلا در سیستم پولی بین‌المللی با توجه به استفاده بانک‌های مرکزی از طلا و قیمت بالای آن در بازار آزاد، مؤثر واقع نشد. در آن زمان، مقرر گردید که به‌جای طلا، از حق برداشت مخصوص که اغلب به آن طلای کاغذی اطلاق می‌شود، استفاده شود. حق برداشت مخصوص در سال 1974 به‌جای طلا به‌عنوان واحد شمارش عمل می‌کرد و ارزش آن نیز با سبدی از 16 ارز معتبر جهان سنجیده می‌‌شد. گذشته از این، در نظر بود که از حق برداشت مخصوص به‌عنوان وسیله ذخیره و پرداخت نیز استفاده شود. متعاقب فروپاشی کمونیسم در شوروی در سال 1989، اغلب کشورهای مستقل که از تجزیه کشور مذکور به‌وجود آمدند، به‌عضویت صندوق بین‌المللی پول درآمدند. علی‌هذا در رابطه با تحول در نظام بین‌المللی پولی، کشورهای صنعتی در سال 1973 عملا سیستم ثابت نرخ ارزها را رها کرده و نظام ارز شناور را پذیرفتند. هدف از این تصمیم، نیز تعدیل و اصلاح تراز پرداخت‌ها در مواقع وجود کسری یا مازاد در کشورها بود. تغییرات نرخ ارز، تحت شرایط وجود سیستم ارز شناور باعث تعدیل تراز پرداخت‌های خارجی کشورهای مختلف با رشد و نرخ تورّم گوناگون می‌شود.

نظام ارز شناور که توسط کشورهای صنعتی مورد پذیرش قرار گرفت، نظام شناور به‌طور خالص نبود. بانک مرکزی کشورها از طریق خرید یا فروش ارز، نرخ ارز را کنترل می‌کنند تا از بروز بحران‌های غیر قابل پیش‌بینی جلوگیری به‌عمل آورند. برخی از کشورها نیز به‌طور کلی نرخ ارز خود را در مقابل یکدیگر ثابت نمودند؛ در حالی‌که در مقابل سایر ارزها شناور کرده بودند. این کشورها که متشکل از کشورهای اروپایی هستند، سیستم پولی اروپایی را در سال 1978 با ارز واحدی به‌نام یورو پایه‌گذاری نمودند؛ که در سال 2000 اجرایی شد.

در نظام نرخ ارز شناور، اصلاح و تعدیل کسری یا مازاد تراز پرداخت‌ها، به‌وسیله کاهش ارزش پول (تضعیف) ‌یا افزایش ارزش پول کشور (تقویت) صورت می‌گیرد. تضعیف ارزش پول داخلی، عبارت است از افزایش تعمدی ارزش نرخ ارز توسط مقامات پولی یک کشور از یک سطح ثابت به یک سطح ثابت دیگر. برعکس، کاهش ارزش نرخ ارز توسط مقامات پولی را تقویت ارزش پول داخلی گویند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۲۸
محمدرضا مرکزی