"محمدرضا مرکزی"

مشخصات بلاگ
"محمدرضا مرکزی"

اقتصاد را از این نگاه بخوانید...

نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فساد» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۳۳ ب.ظ

((از یاکوزا های ژاپنی تا یاکوزا های وطنی))

        

ریشه یاکوزا ها را ابتدا باید در ژاپن جست و جو کرد،کشوری که معمولا به تکنولوژی،علم و دانش شناخته میشود.یاکوزا ها در ژاپن به گروه های تبهکاری و فعالیت های غیر قانونی شناخته میشوند این در حالی است که در سایر کشور های جهان به قطع انگشتان دست و حتی خالکوبی معروف هستند. این گروه که هم اکنون نیز در ژاپن فعالیتهای اقتصادی فراوانی دارند دارای پیشینه تاریخی در کشور ژاپن هستند.

یاکوزا نام گروهی از تبهکاران ژاپنی است. این گروه هم اکنون در سراسر جهان پراکنده‌اند و به نام «مافیای ژاپن» هم شناخته می‌شوند. آنها دست به کارهای زیادی می‌زنند مهم‌ترینشان پخش مواد مخدر، اسلحه و زد و خوردهای خیابانی است. تعداد شناخته شده آنها در دنیا 84700 نفر تخمین زده می‌شود.

پیشینه یاکوزا به قرن 17 بر می‌گردد. پس از پایان یافتن جنگ داخلی و اتحاد ژاپن توسط شوگان تاکوگاوالیاسودر سال 1693 (میلادی) برنامه‌های او موجب پیدایش این گروه شد.

در این سال سیاست بیرون کردن خارجی‌ها، حذف مسیحیت و ممنوعیت سفر به خارج (با مجازات مرگ) اجرا شد. در نتیجه این سیاست، حدود نیم میلیون نفر از سامورایی‌ها که به‌عنوان جنگجو در حال کار در زمین‌های زمینداران فئودال بودند بیکار شدند، و برخی از این‌ها طبقه محروم رانین را شکل دادند.

این پیشینه از سامورایی‌ها (رانین) و افسانه رابین هود سنگ بنای یاکوزا در ژاپن بودند.

یاکوزاها به احتمال زیاد از میان قماربازان، فروشندگان دوره گرد و اشرار ظاهر شدند.

کلمه یاکوزا از بدترین امتیاز ممکن در نوعی از بازی کارت‌ها ایکو-کابوبه نام بازی نافودا بازی نه کارته گرفته شده. در بدترین حالت کارت‌های امتیاز 20 و ترکیب سه کارتی 3-9-8 که به زبان ژاپنی همان Ya-Ku-sa (یا-کو-زا) است، خاستگاه کلمه بوده‌است.

در فرهنگ یاکوزا ها یوبیتسومه به معنی بریدن نوک انگشت کوچک شخص درعذرخواهی از مافوق به خاطر ناکامی در انجام دستور یا خطاست و ایرزومی همان رسم خالکوبی تمام بدن است، که نشانگر قدرت، شهامت و مردانگی مردی است که آن را تحمل می‌کند.

افسانه یاکوزا تا چه اندازه صحت دارد؟       
 نسل قدیمی یاکوزاها به خالکوبی علاقه داشتند، اما از آنجایی که پلیس از آن برای شناسایی یاکوزاها استفاده می‌کرد دیگر از مد افتاده است. از طرف دیگر، در قدیم خالکوبی سه مشخصه اصلی داشت: درد زیاد (که نشان از شجاعت طرف داشت)، پول زیاد (چون خالکوبی گران بود) و طرد شدن از جامعه (زیرا خالکوبی چنین مفهومی را در جامعه آن روز ژاپن می‌رساند).
 
نکته دیگر اینکه خالکوبی به عنوان برند که گروه شناخته می‌شد و این کار جابجایی بین گروه‌ها را دشوار می‌کرد.
 
قطع کردن انگشت نیز ماجرای خود را دارد، اما نکته مهم در مورد آن این است که کسی انگشتش را برای تنبیه قطع نمی‌کند. به طور کلی دو حالت دارد که فرد حاضر می‌شود انگشت دستش (معمولا انگشت کوچک) را قطع کند.
 
حالت اول این است که شخص برای صاف کردن بدهی‌اش حاضر به انجام چنین کاری می‌شود. حالت دوم نیز به این دلیل است که شخص کار اشتباهی انجام داده و برای اینکه داخل گروه یا حتی زنده بماند، قبول می‌کند که چنین کاری را انجام دهد. آن انگشت به «انگشت مرده» شهرت دارد. اگر یاکوزایی پیدا شود که به خاطر دوستش حاضر شود انگشتش را از دست دهد، به آن انگشت «انگشت زنده» گفته می‌شود

یازوکاها کنترل چه چیزی را در دست دارند؟
یاکوزاهای ژاپن کنترل «صنعت سرگرمی» را دست دارند و بسیاری از شرکت‌های فعال در این عرصه با یاکوزاها در ارتباط‌اند. پلیس ژاپن در 31 اوت 2013 اعلام کرد: «تمام کارهای لازم در راستای از بین بردن این ارتباط را انجام خواهیم داد.»
 
یاکوزاها در صنعت مد، ساخت و ساز، بنگاه مسکن، تبادل ارز، جذب و انتقال کارگر و همچنین صنایع مالی و فناوری اطلاعات دست دارند. یاکوزاها حتی بیشتر نیروی کاریِ مورد نیاز صنعت هسته‌ای ژاپن و همچنین بحران پایان‌ناپذیر حادثه فوکوشیما را تامین می‌کنند.
 
رویترز در سال 2013 گزارشی را مبنی بر ورود برخی از اعضای یاکوزا به تاسیسات فوکوشیما برای پاکسازی منتشر کرد. پس از آن، تلاش‌های در جهت بررسی روابط کارکنان ژاپن با یاکوزا صورت گرفت تا مبادا عضوی از یاکوزا در سازمان‌های دولتی مشغول به کار باشد.
 
از یاماگوچی گومی به عنوان دومین گروه بزرگ بخشِ خصوصی ژاپن یاد می‌شود. آن‌ها از طرق مختلف به اطلاعات دسترسی پیدا می‌کنند که می‌توانند به وسیله آن میزان بهره سرمایه‌گذاری‌های خود را افزایش دهند.
 
وزارت خزانه‌داری ایالات متحده گروه یاماگوچی گومی را به عنوان گروه تبهکاری بین قاره‌ای شناسایی کرده و حتی تحریم‌هایی را نیز علیه آن‌ها وضع کرده است. یاماگوچی گومی در ایالات متحده مرتکب جرائمی نظیر قاچاق مواد مخدر و پول‌شویی می‌شود

یاکوزا های وطنی...                                                                              
در سالیان قبل که رفتن به ژاپن و کار کردن در آن کشور در ایران مد شده بود برخی از جوانان که در آن کشور راههای خلاف کردن را کشف کرده بودند جذب این گروه شدند و حتی برخی نیز در مراتب سازمانی آنان به رتبه های ارشدی نیز رسیدند.
با بازگشت این جوانان فرهنگ یاکوزا نیز به ایران وارد شد و هر از گاهی در اخبار می شنویم که مثلا اصغر یاکوزا دستگیر شد و یا باند یاکوزاهای آمل متلاشی شد.
این گونه تشکیلات البته اصلا هیچ وابستگی ماهوی به تشکیلات یاکوزا ندارند اما سعی می کنند در ظاهر با برگزیدن چنین اسمها و مناسکی برای خود شخصیت کاذب بیافرینند.

 هم اکنون در ژاپن سازمان یافته ترین گروه جنایی همین گروه یاکوزاست که مانند مافیا در ایتالیا کشمکش آنان با پلیس همواره تیتر اصلی و جذاب روزنامه هاست در همین سال گذشته آزادی رهبر برزگ ترین گروه تبهکار ژاپن که به یاکوزای یاماگوچی گومی معروف است پس از حدود شش سال از زندان بسیار خبر ساز شد.
کنیچی شینودا کمی پس از برعهده گرفتن رهبری گروه یاماگوچی گومی که نزدیک به سی و پنج هزار عضو دارد، به جرم در اختیار داشتن غیرقانونی اسلحه به زندان محکوم شده بود
گفته می شود شینودا پیش از بازداشت توانسته بود با افزایش همکاری گروه خود با سایر گروه های تبهکار، نفوذ یاکوزا را در ژاپن افزایش دهد.
فعالیت یاکوزا در ژاپن غیرقانونی نیست و اعضای آن معمولا در قالب شرکت های تجاری فعالیت می کنند.
تحلیلگران می گویند یاکوزا در فعالیت های غیرقانونی مختلف مانند فحشا، تجارت مواد مخدر و زد و بند در معاملات سهام شرکت دارد.
کنیچی شینودا پیش تر نیز به خاطر کشتن یکی از رقبای خود به وسیله شمشیر به زندان افتاده بود.                                         

                                                                                                خاطرات یک ایرانی از زندگی در کنار یاکوزاها....         

کتاب «رد پای یاکوزا» نوشته بهروز لطفی‌نسب خاطرات 11 سال حبس وی در زندان‌های ژاپن از سوی موسسه فرهنگی انتشاراتی حدیث عشق منتشر شد.

هنوز دو دهه از مهاجرت ایرانیان به «سرزمین آفتاب تابان» برای کسب درآمد بیشتر نمی‌گذرد و هنوز هم خاطرات آنها گوش به گوش می‌رسد. افرادی که برای قرعه‌کشی در استادیوم آزادی گرد‌هم می‌آمدند و بعد از انجام قرعه‌کشی با لب‌های خندان یا چشم‌های گریان روانه خانه‌های خود می‌شدند. بهروز لطفی‌نسب یکی از هزاران ایرانی بود که بعد از جنگ تحمیلی و شرایط اقتصادی ایران رهسپار ژاپن شد تا اندوخته‌ای برای خود بدست آورد.

وی در سال‌های حضور خود در ژاپن به سرعت زبان ژاپنی را فرا گرفت و در کسب و کار خود نیز به موفقیت چشمگیری رسید. وی در کنار کسب و کار، به دیگر هموطنان خود که برای وصول مطالباتشان دچار مشکل بودند کمک می‌کرد.

اما این دوران برای ول «دولت مستعجل» بود و چندان ادامه نیافت و بادهای سخت زندگی در ژاپن وزیدن آغاز کردند. لطفی‌نسب در جریان کمک به یکی از ایرانیان برای وصول طلب مالی 3 میلیون ینی به دام اعضاء باند یاکوزا می‌افتد. باند یاکوزا با همکاری پلیس ژاپن برنامه‌ای برای دستگیری  وی طراحی می‌کند و وی را زندانی می‌کند. در زندان ژاپن برخلاف مقررات عرف، از لطفی‌نسب بازجویی‌های متفاوتی به عمل می‌آید و وی متهم به داشتن مواد مخدر می‌شود.. 

در مدت حبس در زندان برای قطع ارتباط وی با بیرون از زندان و ترس از لو رفتن دسیسه‌های پلیس ژاپن، وکیل تسخیری برای وی انتخاب می‌شود. وی بعدها متوجه می‌شود که این وکیل با پلیس همکاری داشته و قصد تخلیه اطلاعاتی وی را داشته است. در ادامه پلیس ژاپن تمامی اموال وی را ضبط می‌کند و با همکاری یکی از بانک‌های ژاپنی حساب مالی وی را خالی می‌کند و تمامی دارایی لطفی نسب را به یغما می‌برد.

در ادامه پلیس ژاپن نمی‌تواند مدرک محکمه پسندی برای زندانی کردن وی پیدا کند و از این رو در زندان 4 بار به وی سوء قصد می‌شود اما وی هر بار به طور معجزه آسایی از مرگ می‌رهد و جان سالم به در می‌برد.

سرانجام لطفی نسب به عنوان آخرین حربه برای خروج از زندان دست به اعتصاب غذا می‌زند و 15 ماه آن را ادامه می‌دهد تا از زندان آزاد می‌شود. وی در ابتدای ورود به زندان 86 کیلو وزن داشت اما در هنگام آزادی به دلیل آزارها و اذیت‌ها وزن وی به  46 کیلو کاهش می‌یابد.

با ورود به ایران وی مصمم می‌شود آنچه را که در زندان‌های ژاپن بر وی گذشته است بر روی کاغذ بیاورد و کتاب خاطرات خود را بنویسند. این کتاب که جلد اول از کتاب دوجلدی وی است به خاطرات وی در زندان‌ها ژاپن می‌پردازد. در انتهای کتاب نیز نزدیک به 100 صفحه از اسناد و مدارک ضمیمه شده است که از بی‌گناهی وی حکایت دارد. جلد دوم این اثر که به زودی منتشر می‌شود، قرار است به دعوی حقوقی وی بپردازد.

این کتاب به مانند بسیاری از کتاب‌هایی که در چاپ اول اشکالات فراوانی دارند، دچار لغزش‌هایی است و امیدواریم که در چاپ بعدی این کتاب با ویراست بهتری منتشر شود.

بهروز لطفی‌نسب در یکی از محلات جنوبی تهران، جوادیه، متولد شد و در نوجوانی به سمت ورزش کُشتی رفت و حتی به مقام‌هایی نیز رسید. وی در دوران دفاع مقدس نزدیک به 2 سال در جبهه حضور داشت. 

ایرانی‌های بسیاری در دهه 70 راه درآمد بیشتر را سفر به ژاپن می‌دانستند و برای پولدار شدن به ژاپن رفتند اما تا به حال حتی یک خط هم در مورد شرایط زندگی آنها نوشته نشده است. لطفی نسب در کتاب خود به زندگی ایرانیان و کارهای سخیفی که آنها انجام می‌دهند و به پولدار شدن ژاپنی‌هایی که از کنار تلاش‌های ایرانیان برای خود صاحب زندگی می‌شوند پرداخته است. تا به حال افراد بسیاری بوده‌اند که بی‌گناه در زندان‌های ژاپن به قتل رسیده‌اند و به لحاظ حقوقی هیچ اقدامی علیه دولت ژاپن انجام نشده است.    

زندگی بهروز لطفی‌نسب و بلاهایی که در زندان‌های ژاپن بر سر او می‌آید بی‌شباهت به زندگی «پاپیون» نیست. پاپیونی که برای مجازات به زندان‌های گویان منتقل می‌شود و در طول دروان اسارت خود تنها به آزادی می‌اندیشد.در رابطه با تاثییر باند یاکوزا در کشور ژاپن باید به این نکته توجه داشته که اگر چه این یک باند تبهکاری و فاسد در ژاپن است اما  باتئجه به قدرت و حمایت های مختلف یاکوزا ها،یاکوزا ها در اقتصاد ژاپن تاثییر به سزایی دارند و نکه اخر اینکه برای پیشرفت و توسعه اقتصادی و اجتماعی یک کشور قطعا یکی از ارکان مهم ان،مبارزه با فساد،پولشویی و فعالیت های غیرقانونی است.

منابع:کتاب ردپای یاکوزا:بهروز لطفی نسب                                                  خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)                                                             خبرگزاری مشرق                                                                          خبرگزاری خبر آنلاین

Overview of Japanese Police. National Police Agency. June 2007. Retrieved 2008-06-23

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۷ ، ۱۴:۳۳
محمدرضا مرکزی
دوشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۲۳ ب.ظ

زیمباوه


بسم الله الرحمن الرحیم

  • کشور زیمباوه:

این کشور در سده ۱۹ (میلادی) بخشی از امپراتوری بریتانیا شد. از سال ۱۹۶۵ کم‌کم تلاش‌ها برای استقلال در این کشور آغاز شد و سرانجام در سال ۱۹۷۰ رسماً جمهوری رودزیا  اعلام موجودیت کرد. زیمبابوه جزء آخرین کشورهای جنوب آفریقا است که به تدریج و با دشواری با نسلی که پس از انقلاب و مبارزه علیه استعمار به قدرت رسید وداع می‌کند.

کشاورزی حدود دو سوم نیروی کار را دربردارد. تنباکو، نیشکر، پنبه، گندم و ذرت، هم بخشی از صادرات این کشور هستند و هم اساس صنایع آماده‌سازی را تشکیل می‌دهد. منابع طبیعی زیمبابوه شامل زغال‌سنگ، طلا، پنبه نسوز و نیکل است.

  • رویداد های تاثیر گذار:

سوء مدیریت گسترده و عدم رعایت اصول و قوانین اقتصادی:

 

 

به درستی می‌توان ادعا کرد که زوال زیمبابوه عملا پس از اعلام استقلال این کشور که با حاکمیت موگابه و حزب متبوعش همراه بود، آغاز شده است، چراکه وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی این کشور قبل از اعلام استقلال، از زمان پس از از استقلال تقریبا همواره بهتر بوده است و زیمبابوه در این ۲۹ سال عملا به صورت مداوم به عقب رفته است. به‌طوری که بنابر نظر غالب تحلیل‌گران اقتصادی و سیاسی، زیرساخت‌هایی که در قبل از زمان استقلال این کشور فراهم شده بود، می‌توانست زندگی خوبی را به مردم این کشور نوید دهد، همچنین رشد اقتصادی نسبتا با دوام این کشور(هرچند که با تحریم‌های چند سال قبل از استقلال کاهش یافته بود) می‌توانست این کشور را در سال‌های بعد با اقتصادی پویا و سرزنده همراه سازد (کاری که همسایه‌های این کشور یعنی بوتسوانا و آفریقای جنوبی با زیرساخت‌هایی به مراتب ضعیف تر، با شرایطی به مراتب نامطلوب‌تر و با جایگاهی بسیار پایین‌تر از زیمبابوه در سال ۱۹۸۰ به انجام رساندند، امری که مردم زیمبابوه هم‌اکنون حتی نمی‌توانند تصور آن را هم داشته باشند.)
اما روند نزولی این کشور از سال 1999 به سقوط آزاد تبدیل شد و شیبی دو چندان به خود گرفت. چرا که در سال 1999 حزب حاکم ادعا کرد که سفیدها یک‌درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند، اما 70درصد زمین‌های قابل کشت این کشور را در دست دارند. تا آن زمان، زمین‌ها داوطلبانه خرید و فروش می‌شد، اما موگابه در سال 2000 زمین سفید پوست‌ها را مصادره و آنها را بین سیاهان توزیع کرد. این اقدام غیرقانونی، به کاهش صادرات کشاورزی، که تا پیش از آن بخش عمده صادرات این کشور را تشکیل می‌داد، منجر شد. در نتیجه ذخیره ارزی زیمبابوه به شدت کاهش یافت و فقر و بیکاری به شدت افزایش یافت.
وضعیت حال حاضر زیمبابوه را شاید بتوان به صورت زیر خلاصه کرد: هم‌اکنون زیر بناها مضمحل شده و خدمات زیربنایی مانند آب و برق و مخابرات فرو پاشیده و از بین رفته‌اند و فقر و بیماری وسیع و گسترده است. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۸، امید به زندگی (یعنی برآورد میانگین عمر در بدو تولد) از حدود ۶۳ سال در اواسط دهه ۱۹۹۰ به حدود ۴۳ سال تنزل کرده است. مرگ و میر زنان بسیار بالا است و علل مرگ و میر زنان به ترتیب عبارتند از مشکلات حین زایمان، بیماری ایدز، وبا و سایر بیماری‌ها. هر هفته حد اقل جسد بیست نوزاد و یا جنین در فاضلاب‌های شهر حراره، پایتخت این کشور یافت می‌شود و یافتن بقایای اجساد نوزادان و کودکان در زباله‌های شهری امری عادی است. دانشگاه‌ها و مدارس عملا از استادان خالی شده‌اند و هر کس اندکی توانایی دارد، از این کشور می‌گریزد. این کشور با یک فاجعه انسانی روبه‌رو است. فاجعه‌ای که سوءمدیریت گسترده و عدم رعایت اصول و قوانین علم اقتصاد برای این کشور به ارمغان آورده است.

 

  • فساد شدید:

 

تاثیر فساد بر رشد و توسعه اقتصادی:

فساد مالی و اداری چرخ دنده های اقتصادی هر کشوری را خرد می کند و رشد اقتصادی و تولید ناخالص ملی کشورها را تحت تأثیر قرار می دهد. این فساد گاه در قالب «رشوه» نمود می یابد گاه به گونه «اختلاس» خود را نشان می دهد و گاه به شکل «تقلب» و یا. . . اشکال دیگر بروز می کند. ولی به هر شکل و هر شمایلی که نمود یابد فساد است و باید با آن مقابله کرد.

فساد اداری با هدر دادن منابع ملی همراه است در حالی که این منابع باید به شیوه های درست و در جایگاه اصلی خود مورد بهره برداری قرار گیرند تا موجب رشد وشکوفایی و پویایی اقتصاد کشور گردد.

از آنجا که فساد ،فرایند صرف منابع مالی را از هدف خود منحرف می سازد منجر خواهد شد که منابع مالی کمک چندانی به رشد و توسعه اقتصادی نداشته باشند.

کشور زیمباوه نیز گرفتار فساد شدید است که در آن مقامات از مردم درخواست رشوه می کنند حتی برای کارهایی مانند بررسی میزان مصرف برق یا تأیید نقشه یک خانه هم رشوه گرفته می‌شود. حتی پلیس‌ها هم که خودشان قانون‌گذار هستند رشوه دریافت می‌کنند. پلیس‌ها حتی از رانندگان هم رشوه دریافت می‌کنند. کارمندان دولت هم رشوه می‌گیرند. که این موضوع باعث شده کشور زیمباوه سالانه یک میلیارد دلار ضرر ببیند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۷ ، ۱۴:۲۳
محمدرضا مرکزی